سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اولین آقای گل خارجی لیگ برتر فوتبال ایران در یکی از قدیمی‌ترین محله‌های مشهد زندگی می‌کند. برخلاف ذهنیت بسیاری از فوتبال‌دوستان که مهاجم نیجریه‌ای تیم فوتبال ابومسلم خراسان را در مجلل‌ترین و لوکس‌ترین خانه‌ها و بهترین‌ مناطق شهر مشهد تصور می‌کنند؛ اما، "دنیل اوکوچولو اولروم" به همراه همسرش به دور از هیاهوی مرکز شهر، در طبقه سوم یک مجتمع آپارتمانی چهار طبقه در خیابان گنبدسبز مشهد زندگی می‌کند. خانه‌ای که اولروم در آن زندگی می‌کند شاید بیش از 50 متر نباشد، خانه‌ای که در آن هیچ اثری از ملیت نیجریه‌ای او نیست، همان طور که نمی‌توان نشانه‌ای از فوتبالیست بودن او یافت، تنها قاب عکس ازدواج او و همسرش زینت بخش دیوار‌های این خانه شده است.

به احتمال فراوان بسیاری از مردم آقای گل نیجریه‌ای تیم فوتبال ابومسلم خراسان را سوار بر حداقل پیشرفته‌ترین محصولات کارخانه ایران خودرو که تا سال پیش حامی مالی اصلی این تیم بود تصور کنند اما، اولروم مانند بسیاری از ما برای تردد خود از تاکسی‌های معمولی استفاده می‌کند، حتی گاهی مجبور است برای رسیدن به مقصد دو مرتبه تاکسی خود را عوض کند: «وقتی سوار تاکسی می‌شوم، گاهی اوقات راننده من را می‌شناسد و شروع می‌کند به پرسیدن سوال‌های خصوصی از زندگی شخصی‌ام؛ من از این قضیه خیلی بدم می‌آیم، لذا هنگامی که با آن مواجه می‌شوم بی‌درنگ پیاده شده و ادامه راه از ماشین دیگری استفاده می‌کنم.»

"دنیل اوکوچولو اولروم" که پس از روی آوردن به دین اسلام نام عرفان را برگزید، گفت گویی انجام شده است که شرح آن در زیر می‌آید:

مهاجم نیجریه‌ای ابومسلم خراسان ، با فرهنگ ایرانی کاملا خوگرفته است. زندگی در کنار همسر ایرانی‌اش سبب شده است تا بیش از گذشته فرهنگ ایران را شناخته و با آن عجین شود، همه‌ غذاهای ایرانی را دوست دارد و از بادمجان و دلمه متنفر است؛ جالب اینجاست که او آن قدر در فرهنگ ما غرق شده که حتی غذاهای محلی کشورش را نیز فراموش کرده است: «چندی پیش که به همراه همسرم به نیجریه سفر کردم، خواهرم برای ناهار غذای مخصوص نیجریه‌ای تهیه کرده بود. هنگام صرف نهار که فرا رسید از دیدن این غذا تعجب کردم و پرسیدم که این چیست؟ خواهرم با ناباوری پرسید: یعنی واقعا نمی‌دانی؟ همان غذایی که دوست داشتی، آگوری!‌ من هم با همان حیرت پاسخ دادم نه، اما به احترام او یک لقمه از آن را چشیدم، برایم قابل تحمل نبود، پس گفتم برایم برنج درست کن!»

آقای گل محبوس در خانه

آقای گل فوتبال ایران چندان امکان تفریح کردن ندارد. تنها تفریحش را گوش کردن به موسیقی بیان می‌کند و می‌گوید: «در اینجا خیلی تحت فشارم، حتی 5 دقیقه نمی‌توانم به همراه همسرم بیرون بروم، مردم خیلی به ما توجه می‌کنند و غیر از این که برای امضا گرفتن نزدم می‌آیند، سوال‌های خصوصی زیادی می‌پرسند، گاهی اوقات در پارک اراذل و اوباش مزاحم‌مان می‌شوند و در کل امکان بیرون رفتن نداریم، البته وقتی خیلی عرصه بر ما تنگ می‌شود در ساعت‌های خلوت روز و آن هم در وسط هفته به طرقبه، شاندیز و ... می‌رویم تا راحت‌تر بتوانیم دقایقی را به تفریح بگذارنیم»

پذیرش این قضیه برای اولروم خیلی سخت است تا جایی که حتی گاهی موجبات رنج خاطرش را نیز فراهم می‌آورد: «نمی‌دانم چرا در ایران این طوری است، من حتی برای آبمیوه خوردن در خیابان هم مشکل دارم، همه نگاه‌ها به سمتم جلب می‌شود»، به این قسمت از بحث که می‌رسد چهره اش در هم رفته و با ناراحتی می‌گوید: «شاید چون رنگ پوست من با بقیه فرق می‌کند.»

این مساله تا جایی پیش می‌رود که مهاجم نیجریه‌ای تیم فوتبال ابومسلم خراسان برای زیارت حرم امام رضا(ع) نیز با مشکلات فراوانی رو‌به‌رو می‌شود: «امام رضا(ع)‌ شخصیت بزرگ و بی نظیری است. ارادت خاصی به ایشان دارم و شاید یکی از اصلی‌ترین دلایل موفقیتم در راه آقای گلی لطف ایشان بوده است؛ اما، متاسفانه امکان زیارت حرم امام رضا(ع) را ندارم چرا که مردم به سمتم هجوم می‌آورند و نمی‌توانم به درستی و در آرامش آداب زیارت را به جای بیاورم.»

همسر عرفان اولروم نیز که برای منتقل کردن شفاف منظور او در طول مصاحبه کنارش نشسته بود، از وضعیتی که برای آن‌ها پیش آمده چندان دل خوشی ندارد. شرایط خیلی سخت اما، چاره‌ای جز کنار آمدن با وضع موجود نیست. او در این باره و در حالی که سخت ناراحت است می‌گوید: «ما در این شهر کسی را نمی‌شناسیم و با افراد بسیار محدودی در تماس هستیم، این مساله گاهی اوقات خیلی عذاب‌آور می‌شود چون مجبوریم اکثر مواقع را در خانه بمانیم؛ نمی‌توانیم در آرامش حتی برای چند دقیقه در خیابان قدم بزنیم.»

اولروم با اشاره به خصلت ایرانی‌ها می‌گوید: «ایرانی‌ها انسان‌های بسیار خونگرم و مهمان‌نوازی هستند، بر خلاف آلمانی‌ها و شاید از این نظر در دنیا بی‌نظیر باشند، ایرانی‌ها خیلی مهربانند، یادم می‌آید که یک مرتبه به همراه همسرم در یکی از پارک‌های معروف تهران در حال قدم زدن بودم که یکی از خانواده‌ها با این که ما را نمی‌شناخت اما، به شام خوردن دعوت‌مان کرد،‌ چیزی که در هیج جای دنیا نمونه‌اش را نمی‌توان یافت.»

و او این‌گونه ادامه می‌دهد: «تنها یک چیز است که گاهی اوقات آدم را آزار می‌دهد و آن هم این که ایرانی‌ها در مسایل خصوصی زندگی افراد خیلی کنجکاوی می‌کنند، برای مثال هر وقت من را می‌بینند اولین چیزی که می‌پرسند این است که چقدر حقوق می‌گیری؟ ماشینت چیست؟ کجا زنگی می‌کنی و از این قبیل مسائل.»

حال که بحث حقوق و امکانات پیش آمد بد نیست بدانید که مهاجم نیجریه‌ای ابومسلم در ماه 250 هزار تومان حقوق می‌گیرد و مبلغ قرارداد 3 ساله‌اش تنها 30 میلیون تومان است، باورش کمی سخت است اما، همیشه واقعیات با تصورات ما هماهنگ نیستند.

ازدواج به سبک ایرانی

مسلمان شدن دنیل اوکوچولو اولروم که پس از گرویدنش به اسلام نام عرفان را برای خود برگزیده است نیز داستان عجیبی دارد؛ او که پیش از اسلام آوردنش مسیحی کاتولیک بوده است در ایران عاشق می‌شود و برای رسیدن به وصال خویش شاید چاره‌ای جز مسلمان شدن ندارد، البته او از مدت‌ها پیش از آمدنش به ایران سودای مسلمان شدن در سر داشته است و ازدواج با همسر ایرانی این فرصت را به بهترین نحو برای او فراهم می‌سازد: «در نیجریه مسلمانان زیادی وجود دارند و شاید بتوان ادعا کرد که اکثر نیجریه‌ای‌ها مسلمان هستند. تحقیقات زیادی درباره اسلام انجام دادم و به این نتیجه رسیدم که تنها در اسلام می‌توانم گمشده خود را پیدا کنم، مدتها بود که در دل مسلمان شده بودم اما ازدواج بهانه‌ای شد تا به این تصمیم خود جامعه عمل بپوشانم»

آقای گل تحصیلکرده

نکته دیگر در خصوص آقای گل فوتبال ایران که شاید خیلی‌ها از آن بی‌خبر باشند تحصیلکرده بودن اولروم است، او لیسانس ارتباطات جمعی از دانشگاه مرکزی نیجریه‌ای است، دانشگاهی که شاید معادل آن به لحاظ اعتبار دانشگاه تهران خودمان باشد.

فوتبالیست مشهوری که فقیر نبوده است

شاید برایتان جالب باشد که بدانید بر خلاف بسیاری از فوتبالیست‌های سرشناس آفریقایی که در محله‌های فقیرنشین شهرشان زندگی کرده و از امکانات رفاهی بی‌بهره بوده‌اند، عرفان اولروم، مهاجم نیجریه‌ای تیم فوتبال ابومسلم خراسان در خانواده‌ای مرفه بزرگ شده است. 24 ساله و فرزند چهارم خانواده‌ای 9 نفره است و پدرش استاد اقتصاد کشاورزی دانشگاه مرکزی نیجریه.

قصه پرماجرای فوتبالسیت‌ شدن اولروم

دنیل اولروم از همان کودکی عاشق فوتبال بوده و از 5 سالگی تنها با توپ فوتبال سرگرم می‌شده است؛ داستان فوتبالیست شدن او و نیز حضورش در ایران البته که شنیدنی است. او این داستان طولانی و جذاب را خیلی خلاصه و به این شکل بیان می‌کند: «5 ساله بودم که احساس کردم می‌توانم فوتبالیست خوبی شوم بنابراین فوتبال را در باشگاه‌های معمولی نیجریه شروع کردم. 16 ساله بودم که به تیم یونیال لیریا در لیگ برتر فوتبال پرتغال رفتم. مربی آن تیم از بازی من خیلی خوشش آمد اما گفت تو هنوز بچه‌ای و نمی‌توانی در لیگ برتر بازی کنی، بنابراین تصمیم به ترک این باشگاه گرفتم و به تیم دسته اولی ویزه بلژیک رفتم و قراردادی شش ماهه با آن‌ها امضا کردم.»

اولروم در بلژیک هم نمی‌تواند توفیق چندانی بدست آورد پس بار دیگر آهنگ رفتن می‌کند و این بار مقصد او مجارستان است: «در بلژیک توفیق چندانی به دست نیاوردم و به تیم بوداپست مجارستان که بهترین تیم این کشور بود پیوستم اما آنجا نیز موفق نبودم و به نیجریه برگشتم؛ پس از چند ماه به آلمان رفتم و یک فصل را در آنجا گذراندم. پس از آن به نیجریه بازگشتم و در یک تیم دانشگاهی بازی کردم».

دنی در ایران

هنگامی که اولروم در آلمان بازی‌های خوبی از خود به نمایش گذاشت، فردی بنام بیلی داوودی که در آلمان و در عرصه مربیگری فعالیت می‌کرد بازی او را پسندیده و اولروم را به حضور در فوتبال ایران دعوت می‌کند و از این جاست که قصه آشنایی آقای گل نیجریه‌ای تیم فوتبال ابومسلم خراسان با فوتبال ایران آغاز می‌شود؛ قصه‌ای که شروع جذابی برای او نداشت اما اکنون به فصل‌های خاطره‌انگیزه آن رسیده است.

دنیل اولروم واکنش جالبی به پیشنهاد بیلی‌می‌دهد: «هرگز حاضر نیستم به ایران بیایم، من نمی‌خواهم بمیرم!»

هنگامی که علت ترس دنی از کشته شدن در ایران را پرسیدیم این گونه جواب داد: «در نیجریه تصویر بدی از ایران نشان می‌دادند که البته هنوز هم ادامه دارد، در آن زمان یعنی اوایل سال 2003 که پیشنهاد آمدن به ایران را دریافت کردم در نیجریه به طور دائم تصاویر جنگ ایران و عراق را پخش کرده و طوری وانمود می‌کردند که در ایران همیشه جنگ و آشوب است؛ در واقع اصلا فکر نمی‌کردم ایران فوتبال داشته باشد و تنها تصاویر درگیری و جنگ مقابل چشمانم رژه می‌رفتند»

با تمام این اوصاف، بیلی او را متقاعد می‌کند تا به ایران سفر کند، به اولروم تضمین می‌دهد که در صورت وجود جنگ در ایران او را به کشورش برگرداند.

قصه پرماجرای فوتبالیست شدن آقای گل ایران به مراحل جالبی رسیده بود. او فکر می‌کرد به محض ورود به ایران با سیل پیشنهادات دندان‌گیر مواجه شده و می‌تواند با یک تیم خوب قرارداد بندد اما انگار دنیا آنقدر‌ها هم به کام این جوان ماجراجوی نیجریه‌ای نبود.

مهاجم نیجریه‌ای ابومسلم خود این شرایط را این گونه تصویر می‌کند: «زمانی که وارد ایران شدم تیم خاصی از قبل برایم مشخص نشده بود. در تمرین تیم‌های زیادی برای تست دادن حضور یافتم، اول به راه آهن رفتم اما مرا نپسندیدند. پس از آن در تمرینات تیم‌های آرارات، پگاه، پیکان و چند تیم دیگر حاضر شدم اما هیچ کدام مرا نخواستند تا این که سر از باشگاه پاسارگاد تهران درآوردم. امیرعابدینی مدیرعامل این باشگاه بازی من را پسندید و با من قرارداد امضا کرد».

اولین آقای گل در پاسارگاد

حضور در پاسارگاد فرصت مغتنمی بود تا جوان تازه وارد نیجریه‌ای توانایی‌های خود را به رخ سایرین بکشد و به همه آن تیم‌هایی که دست رد به سینه او زدند ثابت کند که اشتباه برزگی مرتکب شده‌اند. او در همان سال اول حضورش در ایران آقای گل شد تا خیلی‌ها به خاطر از دست دادنش حسرت بخورند: «در همان سال اول حضورم در ایران 28 گل زدم و آقای گل شدم و به همراه تیم فوتبال پاسارگاد تهران به لیگ دسته اول فوتبال ایران صعود کردیم؛ آنجا بود که شاید همه آن تیم‌هایی که مرا نخواسته بودند حسرت خوردند».

اما سال دوم حضور آقای گل در پاسارگاد تهران خیلی برایش خوشایند نبود: «در پاسارگاد کاملا جا افتاده بودم و مثل آب خوردن گل می‌زدم، اما در دومین سال حضورم در این تیم دچار مصدومیت‌های پی در پی شدم و نتوانستم بیش از 11 گل به ثمر برسانم»

درخشش مهاجم نیجریه‌ای آن زمان تیم فوتبال پاسارگاد تهران در جام حذفی و به ثمر رساندن دو گل به استقلال تهران کافی بود تا چشم‌ها به سمت او خیره شود، چند تیم لیگ برتری برای جذبش به تکاپو افتادند. در این میان فولاد خوزستان گوی سبقت را از سایرین ربود و شاید یکی از بهترین خریدهای فصل خود را انجام داد اما پیوستن اولروم به فولاد خوزستان سیاهترین دوران فوتبالیش را رقم زد.

او خود در این زمینه می‌گوید: «برای حضور در فولاد انگیزه زیادی داشتم؛ در واقع این فرصت بزرگی بود تا بتوانم توانایی‌هایم را در لیگ برتر فوتبال ایران نشان دهم اما نه تنها موفق به انجام این کار نشدم بلکه این مساله بهای گرانی برایم داشت، در فولاد حیف شدم چرا که فرانچیچ اعتقادی به من نداشت و به همین دلیل فرصت حضور در میدان را از دست داده بودم».

تولدی دیگر در ابومسلم پس از دوران ناموفق در فولاد

آقای گل فوتبال ایران فصل سیاهی را در فولاد سپری می‌کرد. در اکثر بازی‌ها نیمکت نشین بود و چندان فرصت حضور در میادین را نداشت. اما انگار خدا اولروم را خیلی دوست دارد. تنها پنج دقیقه حضور مقابل ابومسلم در آخرین بازی‌های لیگ 85 _ 84 کافی بود تا ستاره شانس بار دیگر به این مهاجم نیجریه‌ای لبخند بزند و مدیرعامل خوش فکر ابومسلم به جذب او برای فصل بعد بیندیشد.

تقریبا در همان روزها بود که حضور خداداد عزیزی به عنوان مدیر سازمان فوتبال در ابومسلم مسجل ‌شد و اولروم که تا آن لحظه همه چیز را برای خود از دست رفته می‌دید به محض آگاهی از این مساله حتی لحظه‌ای نیز برای پیوستن به ابومسلم درنگ نکرد: «بازی خداداد را خیلی دوست داشتم، زمانی که در پاس بازی می‌کرد تمامی مسابقات این تیم را از نزدیک مشاهده می‌کردم و حتی برای تماشای بازی او با حضور در ورزشگاه دستگردی تهران تمرینات پاس را از نزدیک زیر نظر می‌گرفتم؛ وقتی متوجه شدم خداداد رییس سازمان فوتبال ابومسلم است با او تماس گرفتم و برای پیوستنم به ابومسلم با او صحبت کردم، خداداد هم از این مساله استقبال کرد و گفت که برای دادن تست در تمرینات ابومسلم حاضر شوم و این گونه شد که به ابومسلم پیوستم».

البته زمانی که اولروم به ابومسلم آمد شاید اکبر میثاقیان، سرمربی وقت این تیم خیلی از این انتقال راضی نبود و حتی بعدها عنوان شد که او با دنی مشکل دارد، مساله‌ای که مهاجم نیجریه‌ای ابومسلم را رد می‌کند: «هیچ اختلافی با میثاقیان نداشتم ولی نمی‌دانم او چه احساسی نسبت به من داشت، بعدها شنیدم که او حرف‌های جالبی پشت سرم نزده و چندان از آمدنم به ابومسلم راضی نبوده است».

به هر حال دنیل اولروم توسط خداداد عزیزی تایید می‌شود و با ابومسلم قراردادی 3 ساله می‌بندد. از همان روز اول تمرینات نشان می‌دهد که یک سر و گردن سطح فوتبالش بالاتر از سایرین است اما هنوز نتوانسته جو تیم را به سود خود تغییر دهد.

تنها یک هفته به شروع ششمین دوره لیگ برتر فوتبال ایران زمان باقی است و اولروم برای حضور در اولین دیدار ابومسلم مقابل پرسپولیس بی‌تابی می‌کند، سخت در تلاش است تا دوران کابوس‌وارش در فولاد را به فراموشی ‌بسپارد و به همگان ثابت کند که می‌تواند بهترین گلزن لیگ برتر ایران شود.

روز موعود فرا می‌رسد اما اولروم نیمکت‌نشین است. خدا خدا می‌کند که میثاقیان دست از لجبازی بردارد و حتی برای چند دقیقه به او فرصت خونمایی بدهد. سرانجام میثاقیان راضی می‌شود و در آخرین دقایق بازی و البته شاید با اشاره‌های خداداد از جایگاه، آقای گل را به روانه میدان می‌کند. اولروم از موقعیت بدست آمده نهایت استفاده را کرده و به محض ورودش به میدان، گل سوم ابومسلم را به ثمر می‌رساند و این آغازی است بر گل زنی‌های او در لیگ برتر ایران.

نیم فصل اول لیگ برتر برای آقای گل خارجی فوتبال ایران با فراز و نشیب فراوانی همراه بود؛ پس از اینکه چند گل برای ابومسلم به ثمر رساند کم فروغ شد و دیگر آن درخشش بازی‌های اول را نداشت. البته دنی علت این مساله را فشار روانی بیش از حد از سوی افکار عمومی بر خود می‌داند: «در آن زمان همه توقع داشتند من گل بزنم، فقط گل و نه چیز دیگر حتی به دادن پاس گل و زدن توپ به تیر دروازه هم قانع نبودند و از اولروم فقط گل می‌خواستند؛ شفق مدیرعامل باشگاه نیز چنین توقعی داشت و کادر فنی نیز بارها مرا برای از دست دادن موقعیت‌های گل ملامت کردند؛ شرایط بسیار پراسترسی بود، نمی‌توانستم بر روی بازی خود تمرکز کنم».

با شروع نیم فصل دوم و انتخاب خداداد عزیزی به عنوان سرمربی تیم فوتبال ابومسلم خراسان ورق به نفع مهاجم نیجریه‌ای این تیم برگشت؛ او که انگار جان دوباره‌ای گرفته بود گل‌زنی‌هایش را برای ابومسلم آغاز کرد. اولروم در این خصوص هم نظر جالبی دارد: «زمانی که خداداد سرمربی تیم شد با من به طور خصوصی صحبت کرد و گفت که اصلا لازم نیست گل بزنی، فقط خوب بازی کن و آرامش داشته باش. حرف‌های او سبب شد تا احساس کنم بار سنگینی از دوشم برداشته شده است و همین مساله باعث شد که با تمرکز کامل بازی کرده و بتوانم گلزنی کنم»

استاد گلزنی به پرسپولیس

اما آنچه در آمار گل زنی‌های این فصل مهاجم نیجریه‌ای ابومسلم جلب توجه می‌کند تعداد بالای گل‌های او به تیم‌هایی است که به گفته‌ی خودش فوتبال روانی ارائه می کنند؛ زدن چهار گل به پرسپولیس و سه گل به ذوب آهن خود گواه این مدعاست، امری که اولروم نیز خود بر آن صحه می‌گذارد: «نمی‌دانم چرا، اما به تیم‌هایی مثل پرسپولیس، استقلال، ذوب‌آهن و تیم‌هایی از این دست به راحتی گل می‌زنم اما همواره در مقابل تیم‌هایی چون فجر سپاسی شیراز، مس کرمان و ... ناکام بوده‌ام، البته فکر می‌کنم دلیل این امر فوتبال روانی است که تیم‌هایی چون پرسپولیس ارائه می‌دهند، آن‌ها فوتبال را زیبا بازی می‌کنند در حالی که بسیاری از تیم‌های ایرانی فوتبال را کثیف بازی کرده و در مقابل آن‌ها نمی توان خیلی خوب ظاهر شد».

لیگ برتر ایران از نگاه آقای گل

آقای گل خارجی لیگ برتر فوتبال ایران برغم اینکه کیفیت فنی این لیگ را می‌ستاید اما انتقاداتی نیز بر آن وارد می‌داند: «سطح فنی لیگ برتر فوتبال ایران بسیار بالاست و اگر فوتبالیست قدرتمند و با کیفیتی نباشی نمی‌توانی در آن موفق شوی؛ من در امارات می‌توانم به راحتی آب خوردن آقای گل شوم چون سطح فوتبالش پایین است اما ایران فوتبال بسیار قدرتمندی دارد اما با دو مشکل اساسی روبه‌رو است، اشتباهات فراوان داوری و نبود توپ استاندارد فوتبال».

اولروم در این باره می‌گوید: «داوران در طول فصل جاری اشتباهات فراوانی انجام دادند که منجر به تغییر نتیجه برخی بازی‌ها شد، البته بدون شک تمامی آن‌ها سهوی بوده است اما بهتر است نظارت بیشتری بر کار فنی داوران صورت گیرد اما مساله دیگر که بیش از همه عوامل آزار دهنده است اینکه بر خلاف تمام دنیا که یک توپ استاندارد برای مسابقات خود دارند، در ایران هر باشگاهی توپ مخصوص به خود دارد، توپ‌هایی که بعضا قدمتشان 20 ساله، 10 ساله و 5 ساله است و این برای یک لیگ حرفه‌ای خوب نیست».

البته مهاجم نیجریه‌ای تیم فوتبال ابومسلم خراسان برنامه‌ریزی نامنظم را نیز بر دو عامل فوق می‌افزاید: «برنامه‌ریزی لیگ برتر فوتبال ایران اصلا جالب نیست. چند هفته بازی می‌کنی و بعد 20 روز رقابت‌ها تعطیل می‌شود، مربی نمی‌داند کی باید به بازیکن خود استراحت داده و کی جلسات تمرینی را برگزار کند، ضمن اینکه آماده نگه داشتن بدن بازیکنان نیز در این شرایط کار دشواری است».

علی دایی الگوی ایرانی اولروم

آقای گل فوتبال ایران مانند بسیاری از فوتبالیست‌ها برای خود الگویی در عالم بازیگری دارد؛ اتفاقا الگوی ایرانی او نام شناخته شده‌ای در فوتبال دنیاست: «علی دایی را خیلی دوست دارم، او فوق‌العاده باهوش است و اعتماد به نفس و اراده بالایی دارد، به هنگام بازی کردن تمام تمرکز او به کارش است و گوش‌هایش در برابر حرف‌ها و گاهی اوقات توهین‌های مردم کر می‌شود. فوتبال را خوب شروع کرد و زیبا به پایان برد؛ من نیز دوست دارم مانند او بدون توجه به حرف مردم فوتبال خودم را بازی کنم و تا جایی که می‌توانم برای موفقیت تیمم تلاش کنم».

البته فوتبالیست‌های ایرانی دیگری نیز نظر دنی را به خود جلب کرده‌اند: « محمد نصرتی را دوست دارم و به سبک بازی عباس آقایی علاقه ویژه‌ای دارم».

خداداد و آقای گلی اولروم

اما در این میان یک نفر هست که اولروم خود را مدیون او می‌داند: «خداداد عزیزی نقش انکار ناپذیری در موفقیت‌های من داشته است، او به من اعتماد به نفس داد و گفت که می توانم بهترین گل زن ایران شوم، او من را جزو نفرات ثابت تیم خود قرار داد، خداداد عزیزی برادر من است و برای همه چیز از او ممنونم».

دنی اما خوب به یاد دارد که خداداد عزیزی در مقاطعی از فصل او را بی مغز ‌خواند و گفت که او هوش فوتبالی ندارد، امری که اولروم آن را به پای شوخ‌طبعی عزیزی می‌گذارد: «در کل لحن گفتار خداداد اینگونه است، او آدم شوخ طبعی است و در تمرینات نیز با همه به همین شکل رفتار می‌کند؛ مطمئن هستم که این کلمات تنها بر زبان او جای دارد و اعتقاد قلبی‌اش چنین نیست؛ او همه کار کرد تا من موفق باشم و از این حرف‌ها هم ناراحت نمی‌شوم».

ماندن یا نماندن در ابومسلم؟

از همه این مسائل که بگذریم، بحث ماندن یا رفتن آقای گل فوتبال ایران از ابومسلم این روزها نقل محافل ورزشی است. خداداد اعلام کرده که کمتر از 500 میلیون تومان مهاجم نیجریه‌ای تیمش را نمی فروشد.

اولروم دوست دارد در ابومسلم بماند اما بدش هم نمی‌آید که فصل بعد در یک تیم اروپایی بازی کند: «من ابومسلم را دوست دارم و تمایل دارم در آن بمانم، بر خلاف بسیاری از تیم‌ها این جا صمیمت میان بازیکنان حکم فرماست و از جنگ و دعوا خبری نیست؛ هنوز وضعیتم برای فصل بعد مشخص نشده است، شاید صحبت‌هایی با مدیرعامل باشگاه و خدادادعزیزی شده باشد اما من خبر ندارم، اگر ابومسلم نشد دوست دارم به یک تیم اروپایی بروم. به امارات نخواهم رفت و در ایران اگر ابومسلم من را نخواست، برایم فرقی نمی‌کند در استقلال باشم یا پرسپولیس چرا که هر دو از تیم‌های بزرگ ایرانند».

برای تیم ملی ایران بازی می‌کنی؟

البته مهاجم نیجریه‌ای ابومسلم برای حضور در ترکیب تیم ملی فوتبال ایران چندان هم بی میل نیست اما، بازی کردن برای کشور خود حس دیگری دارد: «ایران تیم شناخته شده و بسیار قدرتمندی در سطح آسیاست، خیلی دوست دارم برای ایران بازی کنم اما، فعلا از تیم ملی نیجریه‌ دعوت دارم، هم اکنون 5 مهاجم این تیم با مصدومیت روبرو شده‌اند و این فرصت خوبی است تا بتوانم قابلیت‌هایم را در تیم ملی کشورم نیز به نمایش بگذارم».

تشکر دنی از عوامل موفقیتش

آقای گل فوتبال ایران ازعوامل موفقیتش در فوتبال ایران تشکر می کند و شروع می‌کند به قدردانی از افرادی که در موفقیت او نقش داشته‌اند و قبل از هر کسی هم البته که باید از همسرش شروع کند: «همسرم در رسیدن به موفقیت‌های فوتبالی‌ من نقش پررنگی داشته است، او در این راه همواره کمک حالم بود. او مربی، مدیر برنامه و مشاورم است و زمانی که همه تنهایم گذاشتند همسرم تنها کسی بود که از من حمایت کرد و یاری‌ام نمود، او فوق‌العاده است».

و بعد نوبت می‌رسد به مقامات باشگاه ابومسلم که او آن‌ها را از اصلی‌ترین عوامل موفقیتش در راه رسیدن به آقای گلی می‌داند: «اول می‌خواهم از شفق، مدیرعامل باشگاه تشکر کنم که به من اعتماد کرد، مقدمات حضورم در ابومسلم را فرآهم آورد و در طول فصل در همه شرایط حمایتم کرد. از خداداد تشکر می‌کنم که در واقع احیای دوباره خود را مدیون او می‌دانم؛ او مربی و دوست خوب من است و اگر صحبت‌های او در جلسات مختلف در طول فصل با من نبود شاید الان آقای گل نبودم».

مهاجم نیجریه‌ای ابومسلم به نقش پررنگ مهدی قیاسی، مدیر فنی تیم ابومسلم خراسان اشاره می‌کند و او را یکی از پایه‌های موفقیت ابومسلم می‌داند: « قیاسی پدر ابومسلم است؛ او همیشه بر کار بازیکنان در تمرینات نظارت کرده و نکات لازم را به آن‌ها گوشزد می‌کند».

در میان افراد محبوب آقای گل ایران، علی حنطه، مربی ابومسلم نیز بی نصیب نمی‌ماند: «نمی‌دانم در مورد او چه بگویم، هیچ وقت زحمات فراوانش را در قبال خود فراموش نمی‌کنم، حنطه زحمت زیادی برایم کشید و در آقای گل شدنم نقش به سزایی داشت، ضمن اینکه باید از منصور مولایی بدنساز تیم که برایم برنامه خصوصی تنظیم کرد تا بتوانم همیشه بهترین باشم و نیز دکتر نجفی پزشک تیم تشکر ویژه کنم».

فوتبالیست نشوید!

مهاجم نیجریه‌ای فوتبال ایران البته پیام خاصی نیز برای همه آنهایی که می‌خواهند فوتبالیست شوند دارد، او می‌گوید: «فوتبالیست شدن کار هر کسی نیست؛ برای رسیدن به موفقیت باید صبور بود و در یک شب نمی‌شود سوپر استار شد، خیلی از جوانان ایرانی در این رویا به سر می‌برند که شب بخوابند و صبح که بیدار شوند رونالدینیو، دروگبا و ... شده باشند، این مساله هیچ وقت در واقعیت اتفاق نمی‌افتد، برای رسیدن به قله‌های موفقیت باید خیلی زحمت کشید در ضمن اگر بدن قدرتمندی نداشته باشی هرگز فوتبالیست موفقی نخواهد شد».

جالب این جاست که آقای گل فوتبال ایران حتی حاضر نیست پسرش فوتبالیست شود و به محض این که با این سوال که آیا اجازه می‌دهی روزی پسرت فوتبالیست شود، روبرو می‌شود با قاطعیت می‌گوید: «هرگز، فوتبالیستی کار مشکلی است؛ من می‌خواهم فرزندم زندگی راحت و بی دردسری داشته باشد».

هواداران ابومسلم بی نظیرند

و کلام آخر دنی اولروم متوجه هوادارانی است که در طول برگزاری لیگ در سرما و گرما تشویق کردند و آنچنان با او ارتباط برقرار کردند که گویی اولروم یک ایرانی تمام عیار است. مهاجم نیجریه‌ای ابومسلم این گونه احساساتش را نسبت به آن‌ها بیان می‌کند: «هواداران ابومسلم بی نظیرند؛ در هیچ جای دنیا مانند آن‌ها را ندیده‌ام. زمانی که در پاسارگاد بودم هواداری نداشتم اما این جا همه چیز رنگ و بوی دیگری دارد. همان طور که من عاشقانه هواداران ابومسلم را دوست دارم فکر می‌کنم آن‌ها نیز چنین حسی نسبت به من داشته باشند، آن‌ها مرا را «دنی دروگبا» صدا می‌زنند و این همه علاقه آن‌ها برایم فوق‌العاده است، نمی‌دانم چگونه از آن‌ها تشکر کنم، فقط می‌توانم بگویم که دوستشان دارم».




تاریخ : پنج شنبه 86/4/21 | 10:59 عصر | نویسنده : حیران | نظر


  • ایران بلاگ | ویندوز سون | آنکولوژی