سفارش تبلیغ
صبا ویژن

لحظات آخر مهمونی خدا رو داریم سپری می کنیم .

نمی دونم کیا موندنی شدن و کیا رفتنی ....

نمی دونم صاحبخونه دست چه کسایی رو گرفت و در گوشی بهشون گفت :

شما بمونید !!! نمی دونم...

ولی اونچه که مهمه اینه :

این لحظات آخر رو بیاییم از صاحبخونه معذرت خواهی کنیم و بگیم :

صاحبخونه ! اگه برات مهمون بدی بودم ولی پذیرایی تو خوب بود

اگه رو در روت وایسادم و بهت زبون درازی کردم ، نمی فهمیدم ؛

 چون غرق نعمتم کرده بودی ....

ماهی تا وقتی تو آبه ، نمی دونه آب یعنی چی ..

صاحبخونه ! الان معنی نعمت روفهمیدم که سفره رو دارن جمع می کنن...

صاحبخونه ! منو ببخش

صاحبخونه ! تو کریمی پس به کرمت قسم منو ببخش...

صاحبخونه ! یه خواهش دارم ....

اگه من تواین مهمونی برات بد بودم نکنه که تو بخوای با من مثل خودم برخورد کنی ؟!

صاحبخونه ! بذار با پر رویی تموم بگم ...

برا مهمونی سال بعد منو دعوت کن ...قول میدم مهمون خوبی باشم برات

قـــول می دم....قول می دم .....

برگرفته از سایت http://maddahi.net/




تاریخ : جمعه 86/7/20 | 10:17 عصر | نویسنده : حیران | نظر


  • ایران بلاگ | ویندوز سون | آنکولوژی