سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عبودیّت و بندگى خداوند چه آثـار و ره آوردى بـراى بندگان دارد؟

پاسخ: ِِپیامبر گرامى براى انسان، استعداد و لیاقت بس شگرفى معرفى مى کند و عبودیت و بندگى را یگانه راه سالم و صحیح براى کسب بینش هاى ژرف و شنوایى هاى بلند و دیگر کمالات مى شمارد و بس.

در کتاب هاى اخلاق و سیر و سلوک، جمله ى معروفى وجود دارد که غالباً به طور غیر صحیح تفسیر مى شود و آن این که مى گویند:

«اَلْعُبُودِیَّةُ جَوْهَرَهٌ کُنْهُهَاالرُّّبُوبِیَّةُ».

«بندگى و پیمودن راه قرب به خدا، گوهرى است که نتیجه ى آن خداوندگارى و کسب قدرت و توانایى بیشتر است».

مقصود از ربوبیّت در این جمله خدایى نیست، زیرا هیچ گاه «بشر ممکن» نمى تواند از حدود امکانى تجاوز کند، بلکه مقصود از آن «خداوندگارى» و کسب کمالات بیشتر وقدرت و نیروهاى بالاتر است اکنون ما به آثار شگرف عبودیت و بندگى، و نتیجه ى پیمودن صراط مستقیم الهى اشاره مى کنیم و به اتکاى آیات قرآنى، تسلط انسا ن خداپرست را بر نفس و روح، جسم و تن و عالم و جهان ثابت مى کنیم.

آثار

1. تسلط بر نفس

نخستین اثر «عبودیت»، تسلط انسان بر خواهش هاى نفسانى است، در نتیجه ى این تسلّط «نفس اماره» مهار شده و روح انسانى بر نفس، ولایت پیدا مى کند و فرد از نظر کمال روحى به پایه اى مى رسد که مى تواند اختیار «نفس اماره» را به دست گیرد. یک چنین فردى بر نفس و خواهش هاى آن تسلط دارد، و اختیار دار مى گردد به این مرحله از کمال، «ولایت بر نفس» مى گویند.

در آیات قرآن به این مرحله اشاره شده است چنان که مى فرماید:

(...إنّ الصَّلوةََ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنْکَرِ...).([1])

«نماز انسان را از بدى ها و منکرها باز مى دارد».

یعنى نماز، در انسان حالتى پدید مى آورد که در پرتو آن خود نمازگزار از گناه باز مى ماند.

همچنین مى فرماید:

(...کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصُّیامُ کَما کُتَبِ عَلىَ الّذین مِنْ قَبْلِکُم لَعّلکُم تَتَّقُونَ ).([2])

«روزه را بر شما بسان پیشینیان واجب کردیم تا پرهیزگار شوید».

روزه یک نوع عبودیت و بندگى براى ذات اقدس الهى است که پدید آورنده ى تقوى و تمالک نفسانى و خویشتن دارى از گناه است و نتیجه ى آن ولایت بر نفس و پیروزى بر هوى و هوس است.

2. بینش خاص

از مزایاى عبودیت این است که انسان در سایه ى صفا و روشنایى بینش خاصى پیدا مى کند، حق و باطل را به روشنى تشخیص مى دهد و هرگز گمراه نمى شود.

چنان که مى فرماید:

(یا اَیُّهَا الَّذینَ امَنُو إِنْ تَتَّقُوا اللّه یَجعَلْ لَکُمْ فْرقاناً...).([3])

«اى کسانى که ایمان آورده اید; اگر پرهیزگار باشید خدا به شما نیرویى مى بخشد که با آن بین حق و باطل به خوبى تمیز مى دهید».

مقصود از «فرقان» همان بینش خاصى است که سبب مى گردد انسان حق و باطل را خوب بشناسد.

در آیه دیگر مى فرماید:

(وَالذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا...).([4])

«کسانى که در راه ما سعى و کوشش کنند، آنان را به راه خویش رهبرى مى کنیم».

3. تسلط بر افکار پراکنده

یکى از آرزوهاى انسان این است که در حال عبادت، قواى عقلانى او در نقطه اى متمرکز گردد و به غیر از خدا توجهى پیدا نکند. کسانى که موقع عبادت به این سو و آن سو توجه دارند و به اصطلاح فاقد حضور قلب هستند، براین است که بر اندیشه هاى پراکنده اى که زاییده قوه تخیل است ولایت و تسلط ندارند. از این جهت یک نماز چهار رکعتى را با افکار بسیار پراکنده به پایان مى رسانند و اسکلتى بى روح تحویل مى دهند.

اما پویندگان راه بندگى، به واسطه ى تکامل و قدرتى که در سایه ى بندگى پیدا مى کنند. بر تمام اندیشه هاى پراکنده خود تسلط پیدا مى کنند، و بر قوه تخیل خویش که بسان گنجشکى از این شاخه به آن شاخه مى پرد، مسلط مى گردند، و اختیار آن را به دست مى گیرند. و در حال عبادت، آنچنان تمرکز فکرى و حضور ... پیدا مى کنند که از غیر خدا غافل مى شوند و غرق جمال و کمال خدا مى گردند، تا آنجا که در حال نماز پیکان تیر از پاى آنان بیرون کشیده مى شود و به آن توجه پیدا نمى کنند، فرزندشان از بلندى سقوط مى کند و فریاد زن و بچه بلند مى شود; امّا آنان هرگز متوجه نمى شوند و پس از فراغ از نماز به اطراف خود نگاه مى کنند و از جریان آگاه مى گردند.([5])

شیخ الرئیس «ابو على سینا» مى گوید:

عبادت، یک نوع ورزش براى قواى فکرى است که بر اثر تکرار و عادت به حضور در محضر خدا، فکر را از توجه به مسایلى مربوط به طبیعت و ماده، به سوى تصورات ملکوتى مى کشاند. قواى فکرى تسلیم باطن و فطرت خداجویى انسان مى گردند و مطیع او مى شوند.([6])

4. تخلیه ى بدن از روح

در جهان طبیعت، روح و بدن به یکدیگر نیاز مبرم دارند. از آنجا که روح بر بدن «علاقه تدبیرى» دارد، بدن را از فساد و خرابى باز مى دارد. از طرف دیگر روح در فعالیت هاى خود به بدن نیازمند است و در  پرتو اعضاء و جوارح بدنى، مى تواند بشنود و ببیند و ...

اما گاهى روح، بر اثر کمال و قدرتى که از ناحیه عبادت و بندگى حق پیدا مى کند، از استخدام بدنى بى نیاز مى شود و مى تواند خود را از بدن «خلع» کند.

براى افراد جوان  بالأخص کسانى که با دید ما دیگرى  به جهان طبیعت مى نگرند، تصور این نوع مطالب همراه با دشوارى است; ولى بر پویندگان راه حق این کار آنچنان آسان است که هر موقع بخواهند مى توانند خود را «خلع از بدن» کنند.

5. تصرف در بدن

بندگى، آنچنان قدرتى به انسان مى بخشد که بدن، تحت فرمان اراده ى انسان کامل قرار مى گیرد و انسان در محیط بدن خود و یا درباره ى دیگران، کارهاى خارق العاده اى انجام مى دهد.

امام صادق(علیه السلام)  مى فرماید:

«هرگاه اراده ى انسان بر انجام عملى قوى گردید و حقیقتى مورد توجه و خواست او قرار گرفت، هرگز بدن در انجام آن از خود ناتوانى نشان نمى دهد».([7])

6. تصرف در جهان

در پرتو عبادت و بندگى، نه تنها حوزه ى بدن تحت فرمان و محل نفوذ اراده ى انسان قرار مى گیرد، بلکه جهان طبیعت، مطیع انسان مى گردد و به اذن پروردگار جهان، در پرتو نیرو و قدرتى که از تقرب به خدا کسب نموده است، در طبیعت تصرف مى کند و مبدأ یک سلسله معجزات و کرامات مى شود و در حقیقت قدرت بر تصرف و تسلط بر تکوین پیدا مى کند.

مطالعه و بررسى آیات مربوط به «یوسف» و «داوود» و «سلیمان» و کارهاى شگفت آور آنان، ما را به این نکته هدایت مى کند، که تصرف در تکوین آنچنان هم مشکل و پیچیده نیست که در توانایى اولیاى خدا بر آن شک و تردید کنیم.([8])

--------------------------------------------------------------------------------

[1] . عنکبوت/45.

[2] . بقره/183.

[3] . انفال/29.

[4] . عنکبوت/69.

[5] . این دو جریان در حالات امیر مؤمنان(علیه السلام) و حضرت سجاد(علیه السلام) نقل شده است.

[6] . اشارات ، ج3، نمط نهم، ص370 تحت عنوان «تنبیه».

[7] . وسائل الشیعه، ج1، ص38: «ما ضعف بدن عما قویت علیه النیه».

[8] . منشور جاوید، ج5، ص 172 ـ 177.




تاریخ : شنبه 88/12/8 | 11:46 صبح | نویسنده : حیران | نظر

  • ایران بلاگ | ویندوز سون | آنکولوژی