?) هم جنسی و هم شکلی و اختلاط با کفار، تسلط و حکومت آنها را بر مسلمانان آسانتر می سازد. [در محضر بهجت]
?) اگر بی تفاوت باشیم و برای رفع گرفتاریها و بلاهایی که اهل ایمان بدان مبتلا هستند دعا نکنیم، آن بلاها به ما هم نزدیک خواهد بود.[همان]
?) ائمه ما (علیهم السلام) دعاها را در اختیار ما گذاشته اند تا ما را غرق در نور ببینند. [همان]
?-اگر بخواهیم محیط خانه گرم و باصفا و صمیمی باشد، فقط باید صبر و استقامت و گذشت و چشم پوشی و رأفت را پیشه خود کنیم تا محیط خانه گرم و نورانی باشد. [همان ]
?-ما باید باب توجیه خطا و اشتباه را به روی خود ببندیم و برای هر خطا، زبان به استغفار بگشاییم و اگر قابل جبران باشد، جبران کنیم. [همان]
?-خدا نکند حرام در نزد انسان زینت داده شود! این یک بیماری قلبی است که انسان به آن مبتلا می شود، و با وجود راههای حلال که نیازش را برآورده می کند، خود را به حرام گرفتار می نماید! [همان ]
?-وای بر ما اگر در خصوص خوردنیها و نوشیدنیها از حرام اجتناب نکنیم! زیرا همین غذاها است که منشأ علم و ایمان و یا کفر ما می شود! [همان]
?-اگر می خواهید از ناحیه دعا به جایی برسید، زبان حالتان این باشد: تسلیم خدا هستیم، هر چه بخواهد بکند، بنا داریم عمل به وظیفه بندگی کنیم. [همان]
?- در این مطلب جای شک نیست که اگر انسان بدان موفق باشد، برای او کافی است و تمام مطالب و نتایج ریاضات شاقه و دشوار را دارد! و آن مطلب این است که: انسان خود را در محضر خدا ببیند و خدا را در همه احوال، مطلع از خود و در همه جا حاضر و بر همه کارها و احوال خود، ناظر بداند. [همان]
??-برای اداره تمام جهان کافی است که انسان، عاقل و مؤمن و متدین باشد. دیانت و عقل، برای اداره کره زمین کفایت می کند [همان]
??-عبارت: (واجعل قلبی بحبک متیماً: و دل مرا سرگشته و دیوانه عشق و محبت خود قرار ده.) نفی موضوع خودبینی است و این که پروانه بشود و به نور رسد و نور شود. از خدا بخواهیم با جذبات او از خود فارغ شویم و بی خود گردیم تا نفهمیم و خود را در برابر عظمتش گم کنیم. [همان]
??-راستگویی، در دیدن رؤیای صادقه و صفای روح خیلی مؤثر است. [همان]
??-باب رسیدن به کمالات و لقاءالله مفتوح است. حیف نیست این مراحل را که از راه بندگی حاصل می شود، نداشته و از آنها محروم باشیم؟![همان]
??) خوردن غذای شبهه ناک و نیز غذای کسی که از حرام پرهیز ندارد، هر چند جایز است؛ ولی انسان را مریض و از عبادات محروم می کند و یا سبب سلب توفیق می شود. [همان]
??) موجبات خواطر و غفلت و نسیان از یاد و ذکر حضرت حق را خود ما فراهم می کنیم... در اثر محاسبه و مراقبه، عیب کار آشکار می گردد. [همان]
??) کسی که از معنویات و معرفت خدا بهره مند است، چه حاجت به کیمیا دارد؟! چه کیمیایی بالاتر از خداشناسی؟![همان]
??) انسان هر راهی را بدون تقید و پایبندی به قرآن و سنت برود، روز به روز تنزل می کند. [همان]
??) انسان باید هر روز موضع خود را مشخص کند که آیا اهل حق است و یا باطل و پیرو آن. [همان]
??) خدا کند شغل نافع به حال خود را تشخیص دهیم و تثبیت در آن پیدا کنیم و در آن ثابت قدم باشیم، و هر روز فکر تازه ای در سر نداشته باشیم و هر لحظه به رنگی نباشیم! [همان]
??) به فکر خود باشیم، خود را اصلاح کنیم. اگر به خود نرسیدیم و خود را اصلاح نکردیم، نمی توانیم دیگران را اصلاح کنیم. [همان]
??) باید هر کسی در شبانه روز، مقداری از وقت خود را صرف تحصیل علوم دینیه کند، ولو به فرض، یک ساعت در شبانه روز. [فیضی از ورای سکوت]
??) ابتلائات برای این است که یقین پیدا کنیم. [نکته های ناب]
??) کسی که بداند در مرآی و مسمع خدا است، نمی تواند گناه کند. تمام انحرافات ما از این است که خدا را ناظر و شاهد نمی بینیم.[همان]
??) ما باید با احادیث سر و کار داشته و آنها را مطالعه کنیم؛ چرا که شفا در اینها است. [همان]
??) هر روز، یک روایت از کتاب (جهاد النفس) وسائل الشیعه را مطالعه کنید. در واضحاتش بیشتر فکر کنید. بعد این را در خودتان می بینید که سر یک سال، عوض شده اید! [همان]
??) بعضی گمان می کنند که ما از ترک معصیت عبور کرده ایم؛ غافلند از این که معصیت، اختصاص به کبائر معروفه ندارد، بلکه اصرار بر صغائر هم، کبیره است. [به سوی محبوب]
??) هیچ ذکری بالاتر از ذکر عملی نیست. هیچ ذکر عملی، بالاتر از ترک معصیت در اعتقادیات و عملیات نیست. [همان]
??) باید بدانیم علاج ما، اصلاح نفس است در همه مراحل، و از این مستغنی نخواهیم بود و بدون این، کار ما تمام نخواهد شد. [همان]
??) خدا می داند یک صلواتی را که انسان بفرستد و برای میتی هدیه کند، چه معنویتی، چه صورتی، چه واقعیتی برای همین یک صلوات است! [همان]
??) انسان باید دائم الذکر باشد! زیرا کسی که دائم الذکر باشد، همواره خود را در محضر خدا می بیند و پیوسته با خدا سخن می گوید. [برگی از دفتر آفتاب]
??) اگر جلوی خود را در ارتکاب معاصی نگیریم، حالمان به انکار و تکذیب و استهزا به آیات الهی، و یا به جایی می رسد که از رحمت خدا ناامید می شویم! [در محضر بهجت]
??) التزام به سنخ دعاهای اهل بیت (علیهم السلام) اولین مرتبه اش، مجالست و مؤانست با آنها است. [همان]
??) در تعبدیات، کوه کندن از ما نخواسته اند، سخت ترینش نماز شب خواندن است که در حقیقت، تغییر وقت خواب است نه اصل بی خوابی، بلکه نیم ساعت زودتر بخواب، تا نیم ساعت زودتر بیدار شوی! [همان]
??) در قضیه حضرت یوسف (علیه السلام) آمده است: (اخرج علیهن: بر آنان بیرون آی.) فقط یک دیدار بود، و پس از دیدن جمال حضرت یوسف... دستها را قطع کردند و بی اختیار شدند!... پس اهل شهود که کشف آنها به مراتب قوی تر است، چگونه با مشاهده جمال و کمال مطلق، به هر چه غیر او است پشت پا نزنند؟! [همان]
??) بوده اند کسانی که اگر معصیت یا خلافی از آنها صادر می شد یا غذای ناپاکی می خوردند، متوجه می شدند و می گفتند: تاریک شدیم، حجابی حاصل شد. [همان]
??)ترک معصیت، حاصل نمی شود به طوری که ملکه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و یاد خدا در هر حال و زمان و مکان و در میان مردم و در خلوت. [به سوی محبوب]
??) مواعظ عملیه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قولیه است! [همان]
??) از خدا می خواهیم که عیدی ما را در اعیاد شریفه اسلام و ایمان، موفقیت به عزم راسخ ثابت دایم بر ترک معصیت قرار بدهد، که مفتاح سعادت دنیویه و اخرویه است! [همان]
??) هر که عمل کرد به معلومات خودش، خداوند مجهولات او را معلوم می فرماید! [همان]
??) نماز شب، مفتاح توفیقات است [کلید موفقیتها است]. [ همان]
??) وقتی که روح انسان به عالم دیگر رفت، می فهمد این همه تشریفات در دنیا لازم نبود. [در محضر بهجت]
??) ما باید در اعتقادات و اعمال، چه عمل شخصی مان و یا عمل نوعی و اجتماعی مان و در عبادتمان، از تحصیل رضایت خدا، لحظه ای غافل نشویم و مسامحه نکنیم که اگر مسامحه بکنیم، در همان آن، خاسر و زیانکار شده ایم! [فیضی از ورای سکوت]
??) مدام به قرآن نگاه کردن، دوای درد چشم است. [در محضر بهجت]
??) اگر از قرآن استفاده نمی کنیم، برای آن است که یقین ما ضعیف است. [همان]
??) ملائکه، صدای ما را ضبط می کنند، هم از گفتار ما، هم از اصل و نیت گفتار ما که به داعی الهی صادر شده است، یا نفسانی و شیطانی، عکسبرداری می کنند. [همان]
??) نسبت این دنیا و عالم آخرت، مثل شکم مادر و عالم رحم با این عالم است (والموت ولاده الروح: مرگ، تولد روح است.) [همان]
عبداللََّه بن ولید سمّان میگوید: امام باقر علیه السّلام از من پرسید: ای عبد اللََّه! در باره علی و موسی و عیسی علیه السّلام چه میگویی؟ گفتم: در باره آنان چه میتوانم بگویم؟ فرمود: او به خدا سوگند! از آن دو اعلم بود. سپس فرمود: مگر شما نمیگویید آنچه را که پیامبر اسلام صلّی اللََّه علیه و آله دارد علی علیه السّلام هم دارد؟
گفتم: آری، ولی مردم انکار میکنند.
فرمود: با این فرمایش خداوند به موسی علیه السّلام با آنان مباحثه کن که میفرماید:
وَ کَتَبْنََا لَهُ فِی الْأَلْوََاحِ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ [1]
در این آیه خداوند به ما فهمانده است که همه چیز را برای او ننوشته است. (کلمه"من" در اصطلاح اهل نحو زبان عربی، دلالت بر "بعض" از چیزی میکند)
و به عیسی علیه السّلام فرموده است:وَ لِأُبَیِّنَ لَکُمْ بَعْضَ الَّذِی تَخْتَلِفُونَ فِیهِ [2]و اینجا هم به ما فهمانده که تمام چیزها را برای عیسی علیه السّلام بیان نکرده است.
و به محمّد صلّی اللََّه علیه و آله فرموده است: وَ جِئْنََا بِکَ شَهِیداً عَلیََ هََؤُلََاءِ وَ نَزَّلْنََا عَلَیْکَ الْکِتََابَ تِبْیََاناً لِکُلِّ شَیْءٍ [3].
و فرمود در باره آیه: قُلْ کَفیََ بِاللََّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتََابِ [4]
پرسیده شد، فرمود: به خدا سوگند! ما را قصد کرده است و علی، نخستین ما و افضل ما و بهترین ما بعد از پیامبر صلّی اللََّه علیه و آله میباشد.
باز فرمود: آن علمی که خداوند برای آدم فرستاده است به همان حال نزد ماست و از میان ما عالمی از دنیا نمیرود مگر اینکه کسی را که علم او را بداند، جانشین خویش بگذارد و علم همین طور به ارث میرسد [5]پس وقتی که این گونه شد، هر حدیثی که یاران ما روایت میکنند و بزرگان ما در معجزاتشان و نشانههایشان مینویسند، محال نیست که خدا آن را برای تأیید آنها انجام دهد و لطفی باشد برای خلق چون آنها طرح نمیشوند و مورد قبول واقع میشوند. و من کسی را که این کتاب را مشاهده میکند سفارش میکنم که با نظر انصاف به آن نظر کند و اختلاف ننماید تا اینکه شمشیر از غلاف بیرون نیاید.
علی (علیهالسلام) و تشخیص اهل حق و باطل
همچنین قطب راوندی به اسنادش از علی بن ابی طالب علیه السّلام روایت میکند که فرمود: رسول خدا صلّی اللََّه علیه و آله به من دستور داد وقتی که آن حضرت وفات کرد، هفت مشک آب از «چاه غرس» [6]بیاورم و با آن او را غسل دهم و هنگامی که او را غسل دادم و فارغ شدم هر کس را که در خانه بود بیرون کردم. وقتی که همه را خارج نمودم فرمود: دهانت را در دهان من بگذار و بپرس از آنچه تا روز قیامت از فتنه ها واقع میشود به تو خبر خواهم داد.
علی علیه السّلام میفرماید: این کار را کردم. از آنچه تا روز قیامت رخ میداد به من خبر داد. پس هیچ فتنهای نیست که واقع شود و من اهل حق را از اهل ضلالت تشخیص ندهم.
پینوشتها:
( 1) یعنی: «برای موسی در لوحها از هر چیز نوشتیم »، (سوره اعراف، آیه 145).
( 2) یعنی: «برای تو بعضی چیزهایی که در آن اختلاف دارید بیان میکنم »، (سوره زخرف، آیه 63).
( 3) یعنی: «تو را شاهد برای اینها آوردیم و کتابی را برای تو فرو فرستادیم که بیانکننده همه چیز است »، (سوره نحل، آیه 89).
( 4) یعنی: «بگو خداوند کفایت میکند اینکه میان خود و آنان شاهد باشی و میان کسی که علم کتاب نزد اوست» (سوره رعد، آیه 43).
( 5) بحار الانوار: 26/ 198، حدیث 10.
( 6) «چاه غرس» در قبا میباشد (معجم البلدان، 4/ 193).
پس از شهادت نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) و ماجرای سقیفه که البته در این نوشتار مجال پرداختن بدان نیست، بیعت گرفتن برای خلیفه آغاز شد. و این آغاز ماجرای شهادت زهرا(سلام الله علیها) بود. براساس اسناد اهل سنت و شیعه هنگامی که علی(علیه السلام) از بیعت با ابوبکر کناره گیری کرد
ایام شهادت بزرگ بانویی است که شاید نخستین وجه هویت او آن است که دخت گرامی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) بوده است. مسلمانان همواره تا ابد داغ مصیبت عظیم را در دل خواهند داشت و چقدر می تواند خوب باشد اگر به تاریخ رجوع کنیم مستندات واقعه شهادت زهرا (سلام الله علیها) را از ذیل روایات مسلمانان از شیعه و اهل تسنن بیرون بکشیم!
پس از شهادت نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) و ماجرای سقیفه که البته در این نوشتار مجال پرداختن بدان نیست، بیعت گرفتن برای خلیفه آغاز شد. و این آغاز ماجرای شهادت زهرا(سلام الله علیها) بود. براساس اسناد اهل سنت و شیعه هنگامی که علی(علیه السلام) از بیعت با ابوبکر کناره گیری کرد، ابوبکر، عمر بن خطاب را به سوی علی(علیه السلام) فرستاد و گفت: او را با سخت ترین تندی و عتاب(برای بیعت گرفتن) به نزد من بیاور. عین عبارت البلاذری از علمای اهل تسنن در کتاب انساب الاشراف چنین است: «بعث ابوبکر عمر بن الخطاب الی علی(علیه السلام) حین قعد عن بیعته و قال ائتنی به بأعنف العنف ...(1)
علامه حلّی از علمای شیعه در کتاب نهج الحق و کشف الصدق تصریح فرموده اند که ابوبکر در صورت امتناع علی(علیه السلام) از بیعت حکم جنگ با ایشان را صادر نمود.(2) ابن عبدربه از علمای اهل تسنن در العقد الفرید حتی اذعان نموده است که ابوبکر دستور داد اگر علی(علیه السلام) و عباس از بیعت امتناع کردند آنها را بکش: «ان ابیا (علی (علیه السلام) و العباس) فقا تلهما.» (3)
هجوم به منزل
جوهری از علمای اهل تسنن در السقیفه و فدک قریب به این مضمون را تصریح نموده است که: «و بلغ ابابکر و عمر انّ جماعة من الهاجرین والانصار فقد اجتمعوا مع علی بن ابیطالب فی منزل فاطمه بنت رسول الله فأتوا فی جماعته حتّی هجموا الدار...»
به ابابکر و عمر خبر رسید که عده ای از مهاجرین و انصار با علی بن ابی طالب(علیه السلام) در خانه فاطمه(سلام الله علیها) دختر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) اجتماع نموده اند، پس با جماعتی آمدند تا اینکه به خانه هجوم آوردند... (4)
شرح واقعه هجوم به منزل حضرت زهرا(سلام الله علیها) در روایات شیعه و اهل تسنن با جزییات آمده است و لازم است برای مشخص شدن ابعاد شهادت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) مورد بررسی دقیقتری قرار بگیرد. ابن قتیبه از علمای اهل سنت در کتاب الامامة و السیاسة که معروف به تاریخ الخلفاء است به شرح مفصّل هجوم به منزل دختر پیامبر(صلی الله علیه و آله) پرداخته است.
بر اساس شرح ابن قتیبه هجوم، دو بار تکرار شده است. وی هجوم اول را چنین شرح می دهد: «ابوبکر گروهی را جویا شد که از بیعت با او تخلّف کرده و نزد علی(علیه السلام) می باشند. پس عمر را به سوی آنها فرستاد، عمر نزد آنها آمده و آنها را صدا زد و حال آن که ایشان در خانه علی(علیه السلام) بودند. ولی آنها از خارج شدن امتناع ورزیدند پس ... هیزم طلب کرد و گفت: به آن خدایی که جان عمر در دست اوست یا از خانه خارج می شوید یا خانه را با تمام کسانی که در آن هستند، می سوزانم. به وی گفته شد: ای ابا حفص، فاطمه (سلام الله علیها) در این خانه است. او گفت: اگر چه (فاطمه در خانه باشد.) پس آن گروه خارج شدند و با ابوبکر بیعت کردند جز علی(علیه السلام).» جهت ارائه اسناد دقیقتر در این باره عین متن عربی ابن قتیبة را نیز می آوریم:
«ان ابابکر تفقد قوماً تخلّفوا عن بیعته عنه علی(علیه السلام) فبعث إلیهم عمر فجاء فناداهم و هم فی دار علی(علیه السلام) فأبوا عن تخرجوا فدعا بالحطب و قال: والذی نفس عمر بیده لتخرجن او لاحرقنها علی من فیها. فقیل له: یا اباحفص انّ فیها فاطمة. قال: و إن! فتخرجوا فبایعوا الاّ علیاً(علیه السلام).»(5)
دو بار هجوم کردند!
هجوم اول سبب شد همه افرادی که در منزل علی(علیه السلام) جمع شده بودند برای بیعت نزد ابوبکر روند، به جز خود امیرالمومنین(علیه السلام) که در منزل باقی ماند. ابن قتیبه از نظر تاریخی هجوم دومی را نیز مفصّلاً شرح می دهد که پس از امتناع علی(علیه السلام) از بیعت روی داده است: «پس عمر نزد ابوبکر آمد و به او گفت: آیا از این کسی که تخلّف نموده بیعت نمی گیری؟ پس ابوبکر به قنفذ گفت: برو و علی(علیه السلام) را بخوان ... برای بار دوم عمر گفت: به این کسی که از بیعت با تو تخلّف نموده مهلت نده. بعد ابوبکر به قنفذ گفت: برگرد به سوی او و به او بگو، خلیفه رسول الله(صلی الله علیه و آله) تو را می خواند که با او بیعت کنی... سپس عمر برخاست و گروهی با او حرکت کردند تا به درب خانه فاطمه(سلام الله علیها) رسیدند. پس درب را کوبیدند. فاطمه(علیهاالسلام) چون صدای آنها را شنید با ندای بسیار بلند فرمود: ای پدر، ای رسول خدا، بعد از تو از ابن خطاب و ابن ابی قحافه چه ها بر سر ما آمد.
پس جمعی از آن گروه چون صدای فاطمه(سلام الله علیها) و گریه اش را شنیدند، باز گشتند، در حالی که اشک می ریختند و نزدیک بود که دل هایشان از جا کنده شود و جگرهایشان پاره پاره شود. ولی عمر با جمعی باقی ماند.
پس آنها علی(علیه السلام) را از خانه بیرون کشیده و او را به سوی ابوبکر بردند و به او گفتند: بیعت کن! پس فرمود: اگر بیعت نکنم چه می کنید؟ گفتند: قسم به خدایی که جز او خدایی نیست، گردنت را خواهیم زد.» عین عبارات عربی ابن قتیبة در تاریخ الخلفاء در باره هجوم دوم چنین است: «... فأتی عمر ابابکر فقال له الا تاخذ هذا المتخلّف عنک بالبیعة؟ فقال ابوبکر لقنفذ اذهب فادع لی علیاً... فقال عمر الثانیة لا تمهل هذا متخلّف عنک بالبیعة. فقال ابوبکر لقنفذ: عُد إلیه فقل له خلیفة رسول الله یدعوک لتبایع ... ثمّ قام عمر فمتنی معه جماعة حتی اتوا باب فاطمه(سلام الله علیها) فدقّوا الباب فلما سمعت اصواتهم نادت باعلی صوت ها: یا ابت یا رسول الله ماذا لقینا بعدک من ابن الخطاب و ابن قحافة؟ فلماً مع القوم صوت ها و بکاء ها الضرفوا باکین و کادت قلوبهم تنصدع و اکبادهم تنفطر و بقی عمر و معه قوم: فاجرجوا علیاً(علیه السلام) فمضوا به الی ابی بکر فقال له: بایع. فقال(علیه السلام) إن لم افعله فمه؟ قالوا: إذاً والله الذی لا اله الاّ هو نضرب عنقک.»(6)
هیزم بر در خانه!
همانطور که به اشاره در شرح مبسوط ابن قتیبه آمده است، جهت تهدید برای گرفتن بیعت مهاجمان اقوام به انباشتن هیزم بر در خانه نمودند. ابن ابی الحدید از علمای اهل سنت در شرح نهج البلاغه به نقل از مسعودی می نویسد: «قال المسعودی: و کان عروة بن الزبیر بعذرأ خاه عبدالله فی حصر بنی هاشم فی الشعب و جمعه الحطب یحرقهم و یقول: إنمّا اراد بذلک الا تنتش اکلمة و لا یختلف المسلمون و إن یدخلوا فی الطاعة فتکون الکلمة واحدة کما فعل عمر بن الخطاب ببنی هاشم لما تأخروا عن بیعة ابی بکر فإنّه أحضر الحطب لیحرق علیهم الدار»؛ «مسعودی می گوید: عروة بن زبیر برادرش عبدالله را در محاصره بنی هاشم در دره ای و جمع آوری کردن هیزم توسط او برای آتش زدن آنان معذور می دانست و می گفت: او این کار را برای این کرد که تفرقه و پراکندگی ایجاد نشود و مسلمانان با هم اختلاف نکنند و آنان (بنی هاشم) نیز به اطاعت او در آیند و در نتیجه با هم متحد شوند همانطور که عمر بن خطاب این کار را با بنی هاشم کرد وقتی آنان از بیعت با ابوبکر درنگ کردند.» (7)
براساس گفته این عالم اهل تسنّن جمع آوری هیزم برای آتش زدن درب منزل حضرت زهرا(سلام الله علیها) واقعه ای تاریخی است و این مطلب توسط شخص عمر بن خطاب براساس نقل مسعودی انجام گرفته است البته تلاش برای تبیین دلیل و به بیان دیگر توجیه این اقدام مطلب دیگری است که البته در قانع کننده بودن و یا نبودن آن نیز می توان سخن گفت که مجالی دیگر می طلبد. اما به طور ضمنی و البته قطعی می توان اعتراف علمای سنت به اقدام شخص خلیفه اول به این کار را براساس مستندات تاریخی بدست آورد.
سند دیگری بر این مضمون بیان ابن خیزرانه در کتاب غرر است که علی محمد فتح الدین الحنفی آن را نقل نموده است که «از زید بن السلم روایت می کند که من از جمله کسانی بودم که به هنگام خودداری علی (علیه السلام) و یارانش از بیعت به همراه عمر هیزم به طرف درب خانه فاطمه(علیهاالسلام) بردیم...»(8)
جمع آوری هیزم در پشت درب خانه امیرالمومنین(علیه السلام) امری تاریخی است که هیچ جای شبهه و شکی در آن نیست که در برخی دیگر از اسناد از شیعه و سنّی نیز آمده است که از آن جمله می توان به کتاب سلیم از قیس الهلالی و تفسیر عیاشی و بحارالانوار و بسیاری دیگر از کتب شیعه اشاره نمود. برخی از اسناد اهل سنت نیز در این موضوع عبارتند از: الامامه و السیاسة از ابن قتیبة، انساب الاشراف از البلاذری موتمر علمای بغداد از مقاتل بن عطیه، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، اعلام النساء از عمر رضا کحاله و نیز کتاب عمر بن الخطاب از عبدالرحمن احمد البکری.(9)
نتیجه
هجوم به منزل دخت گرامی اسلام و جمع آوری هیزم به در منزل ایشان از جمله مستندات تاریخی است که منابع اهل سنت و شیعه در آن متفق القول هستند.
پی نوشت:
1- انساب الاشراف، البلاذری (م. 279)، دارالمعارف قاهره، ج 1، ص 587
2- نهج الحق و کشف الصدق، علامه حلی (م. 726)، ص 271
3- العقد الفرید، ابن عبد ربه(م. 328)، المکتبة الشاملة، ج 2، ص 73.
4- السقیفة و فدک، جوهری (م. 323)، ص 72
5- الامامة و السیاسة المعروف به تاریخ الخلفاء، ابن قتیبة (م. 276)، انتشارات شریف رضی، ج1، ص 30.
6- همان منبع شماره پنجم.
7- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید (م. 656)، طبع موسسه اسماعیلیان، ج 20، ص 147
8- فلک النجاة، علی محمد فتح الدین الحنفی (م. 1371)، ص 121
9- به نقل از دفاعیات، سید علی رضا غروی، مهدی امامی، مرتضی کارگر به قلم مجید هوشنگی (کاظمی)، انتشارات طوبای محبت، 1387، صص 37- 21.
شیعیان معتقدند امامت امری انتصابی است و نه انتخابی. پس از رحلت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) امام نخست شیعیان حضرت علی بن ابیطالب (علیهالسلام) است. یکی از ادلهی شیعه برای اثبات امامت حضرت علی (علیهالسلام) آیهی ولایت است.
آیهی ولایت آیهی پنجاه و پنجم از سورهی مائده است که میگوید:
«اِنّما وَلیُّکُمُ الله وَ رَسُولهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا یُقِیمُونَ الصَّلوةَ وَیُوءْتُونَ الزَّکاة وَهُمْ راکِعُون» (مائده/55)
«همانا ولی امر شما تنها خدا، رسول و آن موءمنانی هستند که نماز به پا داشته و در حال رکوع زکات میدهند»
برخی از مفسرین و متکلمین فرق دیگر اسلامی در این مورد تردید گرده اند گه این آیه دالّ بر امامت حضرت علی (علیهالسلام) باشد. در این نوشته به این مسئله میپردازیم.
این آیهی شریفه از وجوه مختلف مورد بحث و بررسی قرار گرفته است؛
سبب نزول آیه: منظور از سبب نزول آیه تعیین مصداق برای این آیهی شریفه است. آیا مراد آیه از «مومنانی که نماز به پا داشته و ...» کیست؟ آیا محتوای آیه به مصداقی خاص نظر دارد یا قابل انطباق بر مصداقهای گوناگون است؟ آیا مراد و مصداق آیه حضرت علی (علیهالسلام) است؟
در این مسئله برای فهمیدن مصداق آیه یکی از روشهای ما میتواند رجوع به سخنان حضرت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) باشد. روایات بسیاری از پیامبر مصداق آیه را روشن نموده است. در این مورد میان شیعه و سنی اختلافی وجود ندارد. هر دو گروه این روایات را نقل کرده و میپذیرند که مصداق این آیه کسی جز حضرت علی (علیهالسلام) نیست. در روایتی از امام هادی(علیهالسلام) به این اجماع و اتفاق نظر اشاره شده است که:
«اهل دانش بر این نکته اتفاق دارند که آیه مذکور درباره علی (علیهالسلام) نازل شده که در حال رکوع انگشتری خویش را صدقه داده است. پس خداوند این عمل او را سپاس گزارد و این آیه را نازل فرمود.» (طبرسی، الاحتجاج/ 450)
علامه حلّی نیز با نقل این اجماع میگوید:
«علمای اسلام، بر نزول آیه درباره علی (علیهالسلام) اجماع کردهاند و این در صحاح ستّه نیز مذکور است که چون علی (علیهالسلام) در نماز خویش و در حضور صحابه انگشتری خود را به مسکین صدقه داد، این آیه فرود آمد» (علامه حلّی، نهج الحقّ، 172)
نکته جالب توجه این است که علامه حلی میگوید که مسئله اجماعی بودن مصداق آیه در صحاح سته آمده است در حالی که امروزه در صحاح سته این روایات دیده نمیشود! برخی از اندیشمندان این احتمال را میدهند که در طول تاریخ و به دلیل دشمنی و عداوت با شیعه، این روایات از این کتاب اهل سنت حذف شده است. شواهد این اجماع را میتوان در آثار بیشتر متفکران و اندیشمندان شیعه یافت. اما باید توجه داشت که اجماعی دانستن این مسئله مختص به اندیشمندان شیعه نیست.
یکی از متفکران اهل سنت که در باب مصداق آیه ادعای اجماع میکند آلوسی است. او که از مشهورترین مفسران اهل سنت به شمار میآید میگوید:
«غالب اخباریان [اهل حدیث] بر آنند که آیه درباره علی، کرّم اللّه وجهه، نازل شده است». (آلوسی، روح المعانی، 6/ 167)
بنابر شواهد و قرائن تاریخی نیز میتوان گفت آیه شریفه بر حضرت امیرالمؤمنین قابل صدق است. در بخشی از آیه مؤمنین را کسانی میداند که در حالت رکوع زکات میدهند. این قضیه اشاره به ماجرایی دارد که حضرت علی (علیهالسلام) در حال رکوع انگشتر خود را به یک سائل تقدیم میکند. از ابوذر غفاری نقل شده است که «هان بدانید که
من همراه رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، روزی از روزها، نماز ظهر را به جای آوردم که سائلی در مسجد از مردم درخواست کمک کرد و کسی به او چیزی نداد. پس سر به طرف آسمان برداشته، گفت: خدایا شاهد باش که در مسجد پیامبر خدا کمک خواستم و کسی چیزی به من نبخشید. علی بن ابی طالب که در حال رکوع بود با انگشت کوچک دست راست خویش که در آن انگشتری میکرد به سوی آن مرد اشاره کرد. مرد پیش آمد و انگشتری را از انگشت او گرفت و این در پیش چشم پیامبر بود. پس چون پیامبر از نماز خویش فارغ گردید سر به سوی آسمان برداشته، عرض کرد: (خدایا برادرم موسی (علیهالسلام) از تو درخواستی کرد و گفت: پروردگارا سینه مرا بگستران و کار مرا آسان گردان و گره از زبانم بگشا تا سخنم را بفهمند و وزیری از کسانم برای من قرار ده. هارون برادرم را، پشتم را بدو محکم گردان و او را در کارم یار و همراه ساز. پس تو بر او پیامی گویا نازل فرمودی: به زودی بازوی تو را به برادرت محکم خواهیم کرد. بار خدایا من نیز محمّد، پیامبر و برگزیده توام، خدایا سینهام را بگستران و کارم را آسان کن و وزیری از کسانم برایم قرار ده، علی برادرم را، پشتم را به او محکم گردان.
ابوذر گفت: پس به خدا قسم پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) سخن خود را به انجام نرسانیده بود که جبرئیل از نزد حق بر او فرود آمد و گفت:
ای محمّد! گوارا باد بر تو آنچه خدا درباره برادرت عنایت کرد.
پیامبر گفت: آن چیست ای جبرئیل؟
جبرئیل پاسخ داد: خدا امت تو را به موالات او تا روز قیامت امر نمود و آیه ای بر تو نازل فرمود که چنین است
«انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون» (حسکانی، شواهد التنزیل، 1/ 229 ـ 231). این روایت از طریق اسناد دیگری نیز نقل شده است. ز وجوه دیگر این آیه که مورد بررسی قرار گرفته است تعیین معنا و مفاد آن است. به نظر میرسد دعوای اصلی بر سر تعیین معنای «ولی» است و نه مصداق آیه. در این مورد حتی بیشتر اهل سنت نیز آیه را درباره حضرت علی (علیهالسلام) دانسته اند. البته در این میان کسانی (مثل ابن کثیر، ابن تیمیه و ...) نیز تردیدهایی روا داشته اند که آیه شریفه درباره حضرت علی (علیهالسلام) نیست ولی غالب اندیشمندان مسلمان بر این مسئه تاکید دارند که مصداق آیه کسی جز حضرت علی (علیهالسلام) نیست. آما کسانی از اهل سنت که مصداق آیه را نیز می پذیرند در مورد محتوا و معنای آیه مناقشات بسیاری کردهاند که در نوشته بعدی به آن خواهیم پرداخت.
بنیامین بهادری: 20 میلیون تومان؛ منابع آگاه می گویند رکوردار امسال است،آن هم برا ی کسی که آهنگهایش در تلویزیون قابل پخش نیست. می گویند 20 میلیون تومان در برنامه های ارگانی می گیردو برای شرکت های خصوصی و شهرستان با گروه کامل از 40 تا 45 میلیون. به گفته مدیر برنامه اش،صدا و سیما چنین پولی را ندارد که برای حضور یک هنرمند در تلویزیون 40 میلیون تومان بدهد؛به گفته رجب پور،بنیامین 4 میلیون از صدا سیما گرفته نه 40 میلیون!
رضا یزدانی: 5 میلیوت تومان؛ برخی هم می گویند 3 میلیون تومان واقعیتر است.
محمد رضا فروتن:7 میلیون تومان.
محمد اصفهانی: 6 میلیون تومان؛ 6 میلیون تومان برای دعای سال تحویل و 12 میلیون تومان هم برای اجرای گروهی،حتما می دانید در هر مراسمی حاضر نمی شود و لب هم نمی زند؛ولی شایعه است که در منویش دو نوع گروه هست:همراه پیانو و فلوت 8 میلیون تومانبا ارکستر حدود 16 تا 18 میلیون تومان.
امین حیایی : 10 میلیون تومان؛ البته بستگی به وقت گذاری و نوع برنامه هم دارد.
کم روی استیج می رودولی در مراسم شرکت های خصوصی 7 میلیون تومان می گیرد.
احمد پور مخبر: یک میلیون تومان؛ بستگی به اجرا آوار هم دارد که این عدد بالاتر می رود.
حامد بهداد: 30 میلیون تومان؛ می گویند یک بار با چانه زنیها و به خاطر فرزاد حسنی ده میلیون تومان گرفته است.
مهدی پاکدل: 6 میلیون تومان؛ البته به همراه همسرش بهنوش طباطبایی.
پوریا پورسرخ: 3 تا 5 میلیون تومان.
بهرام رادان: 15 میلیون تومان ؛ 15 تا 20 میلیون تومان ولی اغلب تهیه کنندگان از ترس قیمت سراغش نمی روند! این عدد هم برای چند سال پیش است.
علیرضا افتخاری: 5 میلیون تومان؛ بستگی به تهیه کننده دارد ولی ظاهرا کف ثابتی دارد. برای لب زدن 7 میلیون تومان و با گروه شش نفره سنتی و بسیار جوان،15 میلیون تومان.
محمد رضا گلزار: 11 میلیون تومان البته این عدد برای سه سال پیش است و در سال های اخیر کسی سراغش نرفته و برآوردی ندارد.شایعه است که 15 میلیون تومان برای حضور در جشن تولد می گیرد!برای برنامه های شهرستان و شرکتی،8 میلیون تومان به بالا.
احسان خواجه امیری: 6 میلیون تومان ؛ این عدد جدا از گروه موسیقی است. با گروه 30 میلیون تومان.
علی صادقی:3 میلیون تومان،از گران ترین ها در عرصه استیج است 6 میلیون تومان.
رامبد جوان: 4 میلیون تومان و با همسرش سحر دولت شاهی 8 میلیون تومان.
مصطفی زمانی: 3/5 میلیون تومان.
چنگیز حبیبیان: یک سکه بهار آزادی.
مهران رجبی: 800 هزار تا یک میلیون تومان؛ فرقی بین اجرا و مهمان بودن نیست. این عدد ثابت است.
حلیمه سعیدی: 200 هزار تومان، این عدد برای دو سال پیش است و شاید الان به پور مخبر رسیده باشد.
محسن یگانه: با گروه موسیقی 7 میلیون تومان.
حمید عسگری: با گروهش 8 میلیون تومان.
حمید حامی: 3 میلیون تومان پلی بک و 5 میلیون تومان با گروه موسیقی.
محمد علیزاده: 4 میلیون تومان.
رضا صادقی: 105 میلیون تومان بدون گروه، میلیون تومان با گروه موسیقی.
*به نقل از همشهری جوان
.: Weblog Themes By Pichak :.