سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اگر «دوست‏یابى‏» و «نفوذ در دل‏ها» را هنر به شمار آورده‏اند، چندان هم بى‏حساب نیست .

مهرورزى به دیگران، آمیخته به ایثار و از خودگذشتگى و ندیدن «خود» و برگزیدن «دیگرى‏» است .

آن که اسیر «خودخواهى‏» است، نمى‏تواند دوست‏دار دیگران باشد. در نتیجه، خودخواهان مغرور و خودپسندان متکبر، از راه‏یابى به دل مردم محروم‏اند و از چشیدن شهد محبوبیت، ناکام .

«صحبت ‏یاران یکدل، کیمیایى دیگر است.»

این کیمیاى محبت ، صفابخش زندگى نیز مى‏شود و آنان که از آن بى‏بهره‏اند، دچار زندگى‏هاى سرد و بى‏روح‏اند .  

دوست گزینى

اگر کسى از رذیله خودخواهى دور باشد، نیاز زندگى جمعى او را به «دوست گزینى‏» و معاشرت با دیگران مى‏کشاند. گامى از او و گامى از دیگرى، رابطه‏ها را کمتر مى‏کند و دو روح با هم الفت مى‏گیرند و پیوند دوستى صورت مى‏گیرد .

ولى ... چه کسى شایسته دوستى است؟

امام على علیه السلام فرمود: ناتوان‏ترین افراد کسى است که نتواند براى خود دوستى فراهم آورد، و ناتوان‏تر از او کسى است که نتواند دوستان خود را نگه دارد!

براى دوست‎گزینى، چه ملاک‏هایى را باید در نظر گرفت؟

دوست ‏خوب کیست و چه شرایطى دارد؟

این‏ها نکاتى است که در شکل‏گیرى یک «مودت صالح‏» و «دوستى ارزشمند» و «رفاقت پایدار» ، نقش ایفا مى‏کنند .

بدون آزمایش، نباید دوستى برگزید و طرح رفاقت و صمیمیت ‏با کسى ریخت .

به قول پروین اعتصامى:

پروین! نخست زیور یاران، صداقت است                              بارى، نیازموده کسى را مدار دوست

پس صداقت‏ یک معیار است. این نکته در رهنمودهاى پیشوایان دینى هم فراوان به چشم مى‏خورد. از رفاقت‏ با انسان‏هاى دروغگو، لاف‎زن، ریاکار، دو رو و نفاق‎پیشه، که در برابر به گونه‏اى سخن مى‏گویند و عمل مى‏کنند، ولى پشت‏ سر، گفتار و رفتارشان به گونه دیگرى است، نهى شده‏ایم. خوشا آنان که این حکمت ژرف را به کار مى‏ببندند.

اى جان فداى آن که دلش با زبان یکى است .

معیار دیگر، حفظ دوستى در شداید و گرفتارى‏ها است. دوستى که در حال رفاه و راحت و برخوردارى دم از دوستى مى‏زند، اما هنگام نیاز و گرفتارى، بى‏اعتنایى مى‏کند و راه خود را کج مى‏کند و صورت خویش را به طرف دیگر مى‏گیرد، شایسته رفاقت نیست .

«براى کسى بمیر که برایت تب کند.»

از سخنان امام علی (ع) چنین برمى‏آید که باید با کسى دوست ‏شد که دانا باشد، اهل خرد و منطق باشد، خداترس و پروا پیشه باشد، نیکى و احسان را خصلت ‏خویش قرار دهد، صادق و امین باشد، در سختى‏ها رهایت نکند، پشت ‏سرت، حافظ آبرویت ‏باشد، آنچه را براى خود مى‏پسندد براى تو هم بپسندد .

این معیارها، ملاک‏هاى ارزشمندى از «دوست‎گزینى‏» است، به شرط آن که به کار بسته شود .

تقویت محبت

همه دوست دارند که رابطه‏هاى دوستانه، دوام یابد، ریشه‎دارتر شود و دچار گسست نگردد . ولى چگونه؟ راه تقویت علاقه و محبت و دوستى چیست؟

«ابراز محبت‏» یکى از روش‏هاست. به فرموده امام صادق (ع): وقتى کسى را دوست دارى، دوستى‏ات را به او بگو، چرا که این کار موجب ثبات و تقویت محبت مى‏شود.»

باید مواظب بود که ستایشگرى و قدرشناسى، به «تملق و چاپلوسى‏» کشیده نشود، که بسى زشت و نکوهیده است .

«احترام و ادب‏»، گام دیگرى است. حیثیت ‏براى همه مهم است و هر کس دوست دارد نزد دیگران موقعیت و احترام داشته باشد و از بى‏حرمتى و تحقیر ناراحت مى‏شود .

برخوردهاى احترام‏آمیز و مؤدبانه، مایه افزایش پیوندهاى قلبى و تقویت دوستى‎هاست .

این ادب، میدان‏هاى گسترده‏اى دارد: در حرف زدن، صدا کردن، جواب دادن، سؤال کردن، هم غذا و همسفر شدن، نشست و برخاست و معاشرت و ... خود را نشان مى‏دهد. آن را دست‏ کم نگیریم .

«گوش دادن‏» و آمادگى و علاقه نشان دادن براى شنیدن حرف‏هاى طرف، توجه و محبت او را هم جلب مى‏کند. گاهى باید سنگ صبور حرف‏هاى دوست و درددل‏هاى دیگرى شد. کم طاقتى و بى‏حوصلگى در گوش دادن به حرف‏هاى دیگران، مایه کاهش علاقه آنان مى‏گردد و نشانه نوعى خودپسندى است .

«هدیه دادن‏» عامل دیگرى براى تقویت دوستى است. سوغات سفر و ارمغان و هدیه، دل‏ها را نسبت ‏به هم مهربان‏تر مى‏کند، چه رابطه‏هاى دوستانه باشد، چه ارتباط خانوادگى و فامیلى .

طبعاً هر چه مهر و علاقه بیشتر باشد، هدیه هم ارزشمندتر خواهد شد، چون سمبلى از همان دوستى و علاقه است. دیگران هم هدایا و تحفه‏ها را به حساب دوستى مى‏گذارند و نشانه محبت مى‏شمارند .

«زبان تشکر»، روشى دیگر در تقویت دوستى است .

بعضى تنها زبانشان به انتقاد و عیبجویى مى‏چرخد. برخى هم خوب مى‏توانند زبان سپاس و تشکر به کار گیرند و از خوبى‏ها و ارزش‏ها و خدمات و محبت‎هاى دیگران تشکر و قدردانى کنند. آن که زبان شاکر دارد، محبوبیت مى‏یابد، هم نزد خدا، هم نزد خلق خدا .

بر زبان آوردن خوبى‏هاى دیگران، نوعى سپاس است .

به فرموده حضرت رسول اکرم: «بهترین برادران تو کسى است که خوبى و نیکى تو را نسبت ‏به خودش بر زبان آورد.»

البته باید مواظب بود که ستایشگرى و قدرشناسى، به «تملق و چاپلوسى‏» کشیده نشود، که بسى زشت و نکوهیده است .

عوامل دیگرى هم هست که دوستى‏ها را مى‏افزاید، مثل: سازگارى و تحمل، پوزش‎پذیرى، پاسخ خوب براى رفتار بد، خیرخواهى و دلسوزى، مهمانى و ضیافت، دید و بازدید و تفقد و احوالپرسى، خوشحال کردن دوست، احترام به آراء و نظرات او، خوش زبانى و تواضع و ... که شرح و تفصیل آن‏ها از حوصله این گفتار بیرون است .

بر هم زننده دوستى‏ها

براى تقویت و ثبات و استمرار دوستى‏ها، هم باید به عوامل تقویت کننده توجه داشت، هم عوامل قطع کننده یا سست کننده این پیوند را شناخت و از آن پرهیز کرد.

از سخنان امام على علیه السلام چنین برمى‏آید که باید با کسى دوست ‏شد که دانا باشد، اهل خرد و منطق باشد، خداترس و پروا پیشه باشد، نیکى و احسان را خصلت ‏خویش قرار دهد، صادق و امین باشد، در سختى‏ها رهایت نکند، پشت ‏سرت، حافظ آبرویت ‏باشد، آنچه را براى خود مى‏پسندد براى تو هم بپسندد .

 

چه کنیم که با سست ‏شدن محبت‏ها رو به رو نشویم؟

بدگویى و عیبجویى، سبب مى‏شود دوستان خود را از دست ‏بدهیم .

تندخویى و بداخلاقى نیز، دیگران را از دور و بر ما پراکنده مى‏سازد.

توقعات زیاد و گله‏مندى به خاطر هر چیز کوچک و کم اهمیت نیز، صفاى دل‏ها را از میان مى‏برد .

کم ظرفیتى، دروغگویى، صداقت نداشتن، ریاکار بودن، تفاوت ظاهر و باطن و گفتار و کردار، محبت دیگران را زایل مى‏کند .

ناسپاسى و قدر نشناسى نیز رشته محبت را مى‏گسلد .

ترک کردن دوستان در شداید و گرفتاری‎ها، شکست ‏خوردن در «امتحان دوستى‏» است .

کسى مریض شد و مدتى بسترى بود . مى‏گفت: خدا را شکر، خوب شد که مریض شدم و روى تخت‏ بیمارستان افتادم. گفتند: چرا؟ گفت: براى این که در این مدت، دوستان واقعى خود را شناختم . بعضى با همه ادعاهایى که داشتند، حتى یک بار هم نشد به دیدنم آیند، یا حال مرا بپرسند!

بدبینى و سوء ظن، از مهمترین عوامل گسست رفاقت‏هاست. تا مى‏توان خوش‎بین بود، چرا زهر تلخ بدبینى را در جام دوستى‏ها بریزیم و رابطه‏ها را تلخ سازیم و دل‏ها را نسبت ‏به هم، چرکین؟

در روابط خانوادگى، گاهى یک سوء ظن، رشته خانواده را از هم مى‏گسلد و تا مرز طلاق یا دعوا و مناقشات هم پیش مى‏رود .

« حسد » ، عامل دیگر قطع دوستى‏هاست .

حسودان از چشم‏ها مى‏افتند و رشک ورزى به داشته‏ها و موفقیت‏هاى دیگران، چه بسا دوستى‏ها را به دشمنى تبدیل مى‏کند .

«خلف وعده‏» که نوعى «بى‏وفایى‏» است، عامل دیگرى در به هم خوردن رفاقت‏هاست .

«برخورد متکبرانه‏» نیز یکى از این عوامل است .

بارى ... دوست داشتن یک «هنر» است و حفظ دوستى، هنرى مهم‏تر .

 امام علی (ع)افرمود: ناتوان‏ترین افراد کسى است که نتواند براى خود دوستى فراهم آورد، و ناتوان‏تر از او کسى است که نتواند دوستان خود را نگه دارد!

 

منبع:

مجله پرسمان، شماره 15، جواد محدثى




تاریخ : یکشنبه 87/3/26 | 2:2 عصر | نویسنده : حیران | نظر


  • ایران بلاگ | ویندوز سون | آنکولوژی