زندگیتان رنگ و بوی روزهای اولش را ندارد؛ خانهتان سوت و کور شده و گاهی فکر میکنید که اگر در همان دوره مجردیتان بودید، زندگی شادتری میداشتید
.
گاهی فکر میکنید، جایی در دل همسرتان ندارید و گاهی هم فکر میکنید، خبری از حس سالهای اول ازدواج در دلتان نیست. اما با تمامی این اوصاف زندگی مشترکتان را ادامه میدهید. ممکن است امیدوار باشید که این روزها تمام شوند و شادی به خانه مشترکتان برگردد یا ممکن است امیدتان را تمام و کمال از دست داده باشید و برای ساختن زندگیتان یکتنه پیش بروید و از شادیها گرفته تا پیشرفتهایتان را بدون همسرتان تجربه کنید. کم نیستند آدمهایی که با وجود این تصویرها هنوز زیر یک سقف زندگی میکنند و مدام از خود میپرسند، آیا کار زندگیشان تمام است یا اینکه هنوز برای قضاوت خیلی زود است. اگر شما هم مدام این سوال را از خود میپرسید بهتر است با مهمترین نشانههای یک رابطه ویران شده آشنا شوید. آیا در زندگی مشترک خودتان هم این نشانهها را میبینید؟
کاری به کار هم ندارید
این سادهترین راهی است که به شما از تمامشدن رابطهتان خبر میدهد. اگر مدتهاست که با یکدیگر ارتباط بر قرار نمیکنید، باید بدانید که زندگی مشترک شما به سراشیبی افتاده است. مهم نیست که کدام یک از شما این ارتباط را قطع کردهاید و دیگر تلاشی نمیکنید؛ هر کدامتان که باشید باید بدانید که اگر نجنبید خیلی زود همه چیز را از دست میدهید. شاید ندانید که قطع شدن جریان ارتباط شما شامل چه مواردی میشود. حرف نزدن به تنهایی به معنای قطع شدن رابطه شما نیست. اگر شما احساساتتان را با هم درمیان نمیگذارید، در مورد اتفاقاتی که روزانه برایتان میافتد با هم صحبت نمیکنید، یک عالمه چیز برای مخفی کردن از یکدیگر دارید یا اینکه وقت گذاشتن با هر کسی را به بودن با یکدیگر ترجیح میدهید، پس باید بدانید که وضع رابطهتان اصلا خوب نیست.
به همسرتان اعتماد نمیکنید
هنوز هم به هم اعتماد دارید؟ اگر برای جواب دادن به این سوال تردید دارید، نجات زندگیتان کمی دشوارتر میشود اما اگر شما واقعا دیگر نمیتوانید به او اعتماد کنید و همسرتان هم توان اعتماد کردن به شما را از دست داده، باید بدانید که خیلی چیزها را از دست دادهاید. در صورتی که فکر میکنید رابطه شما و زندگی مشترکتان یک رابطه سالم نیست، بعید است که بتوانید مدت طولانی به این زندگی ادامه دهید. کمتر کسی میتواند تمام روزهایش را با شک و انتظار برای خوشحال بودن بگذراند. یادتان نرود که زندگی شما تمام و کمال از حس شما تاثیر میپذیرد و ارتباطتان از جایی ویران میشود که احساستان منفی و مخرب بهنظر میرسد.
خواست او برایتان اهمیتی ندارد
ببینید که میتوانید از اشتباهات گذشتهتان درس بگیرید یا نه. اگر در خودتان چنین تواناییای را نمیبینید و شریک زندگیتان هم مدام همان اشتباهات گذشتهاش را تکرار میکند باید در مورد ادامه این زندگی کمی احساس خطر کنید. اینکه شما و او مدام این چرخه را تکرار کنید، اشتباهی که دیگری را آزار میدهد را انجام دهید و در واکنش به انتقاد او با صدای بلند، خود را توجیه کنید یا اینکه نسبت به انتظار او بیتفاوت باشید، میتواند یکی از نقاط اوج در رابطه شما باشد. اگر مدتهاست چنین رابطهای را تجربه میکنید، مشکلات شما در حال رشد است و وضعیت رابطهتان روزبهروز وخیمتر میشود.
اگر شما احساساتتان را با هم درمیان نمیگذارید، در مورد اتفاقاتی که روزانه برایتان میافتد با هم صحبت نمیکنید، یک عالمه چیز برای مخفی کردن از یکدیگر دارید یا اینکه وقت گذاشتن با هر کسی را به بودن با یکدیگر ترجیح میدهید، پس باید بدانید که وضع رابطهتان اصلا خوب نیست.
روزهای خوب را به یاد نمیآورید
اگر واکنش شما به رفتارهای یکدیگر همیشه خشم است، اگر مدام شما را با رفتارهایش ناامید میکند و اگر رابطهتان آنقدر آزاردهنده شده که دیگر نمیتوانید روزهای خوب، شاد و عاشقانه زندگیتان را به یاد بیاورید، زندگی مشترک شما مدتهاست که از هم پاشیده است و خبر ندارید. اگر هنوز هم شک دارید، فهرستی از لحظههای خوب زندگیتان و چیزهایی که همسرتان در خود دارد و شما را خوشحال میکند را بنویسید. در کنار این فهرست آنچه شما را آزار میدهد و اتفاقات بدی که هر روز در زندگیتان میافتد را یادداشت کنید. کدام بخش از این فهرست برایتان ارزش بیشتری دارد؟ لحظات خوب یا اتفاقات آزار دهنده. حالا میتوانید تصمیم بگیرید که همینطور به ویران کردن زندگیتان ادامه دهید یا اینکه برای نجات دادنش دست به کار شوید.
با جسم هم بیگانهاید
آیا ارتباط جسمی و زناشویی شما مدتهاست که فراموش شده است؟ دیگر حتی نشستن شما در کنار یکدیگر برایتان زیبایی ندارد و خبری هم از رابطه زناشویی در زندگی شما نیست؟ این موضوع را به هیچوجه بیاهمیت تلقی نکنید. این ماجرا از کجا شروع شده؟ از یک ناراحتی ساده که همینطور ادامه پیدا کرده و اوج گرفته است یا از یک مشکل ساده پزشکی که آن را جدی نگرفتهاید. وجود این رابطه طبیعت زندگی مشترک است و طبیعی است که از میان رفتنش هم جرقهای برای از میان رفتن احساس شما به یکدیگر باشد.
پیشرفتی در خود نمیبینید
هیچ علاقهای به پیش رفتن و تجربههای جدید ندارید؟ زندگی شما ساکن شده و هر کدامتان هر روز بیش از دیروز در این کسالت فرو میروید؟ یادتان نرود که لازمه یک زندگی موفق آدمهایی موفق است که در کنار هم تلاش میکنند. این تلاش هیچ حد و مرزی ندارد. از پیشرفت تحصیلی و ارتقای شغلی گرفته تا تلاش برای خوشحالتر و خوشبختتر کردن یکدیگر و... اگر شما فقط به یکی از این جنبهها توجه میکنید و بقیه را رها کردهاید نباید انتظار یک زندگی موفق را هم داشته باشید. شروع این تک بعدی بودن، شروع ویران شدن رابطه شماست.
انتظار دارید آدم دیگری شود
آیا هر روز منتظر دیدن تغییراتی در همسرتان هستید که سالهاست اتفاق نیفتادهاند؟ آیا شخصیت و رفتار او پر از نکتههایی است که دوستشان ندارید و آرزو دارید که بتوانید تغییرشان دهید. چارهای جز ناامید کردنتان نداریم. بهتر است به این انتظار پایان دهید و باور کنید که این تغییرات هرگز اتفاق نمیافتند و اگر هم بیفتند همیشگی نخواهند بود. اشتباه شما از همان روز اول شروع شده بود. همان زمانی که با او ازدواج کردید به این امید که کم کم تغییرش دهید و از او کسی بسازید که همیشه آرزو داشتهاید. برخی اشتباهات قابل جبران نیستند. اگر نمیتوانید انتظارات خودتان را تغییر دهید باور داشته باشید که شوهرتان هم تغییری نخواهد کرد، پس به این امید کاذب پایان دهید.
همسرتان فراموشتان کرده
آیا همسرتان فراموشتان کرده و غرق زندگی درونی و اجتماعی خودش است؟ آیا تمام کارهایی که در سالهای اول زندگی برای شادکردنتان میکرده را کنار گذاشته؟ تاریخ تولد و سالگرد ازدواجتان را فراموش میکند و برخلاف سالهای قبل هیچ علاقهای به خریدن هدیه برایتان ندارد؟ این موضوعات نشاندهنده این است که او آنقدر مشغلههای مهمتر در ذهنش دارد که جایی برای شما در آن نمیماند. البته بهتر است زود قضاوت نکنید. اگر این فراموش کاریها 2 یا 3 بار اتفاق افتاده است میتواند طبیعی باشد اما اگر این موضوع به شیوه زندگی همسرتان تبدیل شده و دیگر به خاطر از دست دادن این اتفاقات ناراحت هم نمیشود، پس ارتباط شما میتواند از نظر عاطفی قطع شده باشد
.: Weblog Themes By Pichak :.