صدا که زمخت میشود، پشت لب که سبز می شود ، احساس جنسی که پیدا میشود
، یعنی فرد از کودکی فاصله گرفته و "نوجوان " شده . به گونهای که احساس
میکند دوباره متولد شده . احساس می کند تا به حال درست و حسابی زندگی
نکرده ، چشم هایش خیلی چیزها را ندیده، گوش هایش خیلی حرف ها را نشنیده ،
انگار تا به حال احساسش فلج بوده و در کل ،انگار نوجوان رعنای ما تازه
فهمیده که : " دنیا دست کیه ! "
در کنار تمام اینها، چیزی مثل
سوزش یک نقطه ی نورانی و عمیق ، او را به سمت تمایلات ایمانی و اخلاقی می
کشاند . احساس می کند که چقدربه خدا نزدیک است ، چقدردلش برای دین و آئین
و عقیده اش می تپد . از مبداء هستی ، دلیل آفرینش ، شناخت خالق ، و چگونگی
ارتباط با خدا می پرسد .اینجاست که با تمام وجود می خواهد بداند و بداند و
بداند .
" به عقیده روان شناسان، دوران جوانی و بلوغ، دوره ی بروز
احساسات مذهبی است. جوانان از هر ملت و نژادی، به طور فطری، خواهان معرفت
الهی و سجایای اخلاقی اند. این خواهش عمیق طبیعی ، باعث شده است که
دانشمندان روان شناس، دوران بلوغ و جوانی را سنین "ماورای طبیعی" بنامند و
در مباحث «روان شناسی جوان» مستقلا درباره ی آن گفت وگو کنند.
حتی
کودکانی که در خانواده های دور از مذهب و ایمان پرورش یافته اند، در دوران
بلوغ ، علاقه ی بیش تری نسبت به مسائل مذهبی از خود نشان می دهند . " (1)
"این حس ، در شانزده سالگی به اوج میرسد که اگر خوب هدایت شود، عامل مهمی برای رشد معنوی جوانان است. " (2)
پس با توجه به این همه شور و میل باطنی ، چرا "جوان" را مترادف "جاهل"
می نامند و او را ناشی و غیرقابل اعتماد می دانند ؟ چرا او را با چوب "بی
تجربگی " از خود می رانند و می خواهند مطیع اوامر بزرگ ترها باشد و حرفی
جز "چشم" نگوید ؟ چرا خیلی ساده از سوالهای "وجودشناسی " اش می گذرند و به
شک شبهه های دینی او برچسب "کفر" می زنند ؟
جوان امروز، اهل منطق و بحث و نظر
است . به دنبال جواب قانع کننده می گردد برای دغدغه هایش . اگر بیابد ،
مذهبی می شود . اگر نیابد ، یا به سمت عرفان های پرزرق و برقی می رود که
متولیانش به جوان ها نزدیکترند مثل بودیسم و عرفان سرخ پوستى و ترجمه ى
کتاب هاى مسیحى و هندى ، یا قید زندگی مذهبی را می زند و لاقید می شود .
جوانان ایرانی در باطن دین دار هستند. هم از نظر فطری هم از بعد تاریخی . به قول شهید مطهرى:" آن نجابت ایرانى با نورانى بودن اسلام، وقتى با هم ممزوج مى شود، از ما یک ملت مقاوم، نجیب، عفیف و دیندار مى سازد."(3)
در طول تاریخ ،این جوان ها بوده اند که سرنوشت ها را رقم زدند و پیش بردند . از ابتدای تاریخ گرفته تا عصر معاصر :
-
ابتدای تاریخ اسلام : "عمار" ، که در سنین جوانی اسلام نوظهور را پذیرفت
و پدر و مادر پیرش ، سمیه و یاسر را نیزبه اسلام دعوت کرد.
- عصر معاصر : عاملان اصلی انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس .
مشکل کار از کجاست ؟
دغدغه
ی اصلی والدینی که می خواهند فرزندانی مذهبی داشته باشند این است : مسائل
دینی ، احکام شرعی ، واجبات و مستحبات و مکروهات ، و هزاران نکته ی مهم و
ضروری مربوط به دین . یک مربی خبره ، آن است که در مقابل هر سوالی ،
جوابی داشته باشد . اما اینکه چگونه ، با چه لحنی و از چه دریچه ای با
سوال کننده ارتباط برقرار کند ، عامل بسیار مهم تری است. یک مربی خبره ،
باید یک روان شناس چیره دست نیز باشد .
جوان ، به لحاظ شوروحال
وصف ناشدنی ، نیروی جوانی و سرزندگی ، در تمام قوم ها وملیت ها ،
تاثیرگذار بوده و سرنوشت ساز . ولی آنچه مایه ی تاسف و دریغ است ،
سوءاستفاده از این همه شور و هیجان جهت پیشبرد اهداف سیاسی ، فرهنگی ، و
غیره است .
به طوری که رهبر انقلاب می فرمایند :
بی توجهی به دغدغه های
واقعی جوانان و استفاده از آنان به عنوان کالایی که تنها در مواقع خاص
نظیر انتخابات مورد استفاده دارد، امری کاملا غلط و بی انصافی به جوانان
است.(4)
جوان امروز ، در این دوره از تاریخ ، از چپ و راست رفتن و
به دنبال این و آن رفتن خسته شده است. جوان امروز ، مجالی می خواهد که
خارج از کشمکش ها و هیاهوهای سیاسی ، بدون شعارهای توخالی و فریبکارانه ،
که دم از حمایت از جوانان می زند ، ولی در واقع می خواهد از او کالایی
بسازد جهت پیشبرد اهداف شوم خود ، فقط ذات پاک و فطرت خداجوی او را ببیند
، عطش این همه سوال و شبهه را درک کند ، دردهای او را حس کند ، و مرهم
مهربان و فهمیده ای باشد برای خستگی هایش .
اما متاسفانه آنچه این روزها یافت نمی شود و کمیاب است ، فانوسی روشن بر سر دوراهی هاست
. آنچه این روزها زیاد دیده می شود ، سرگردانی و بلاتکلیفی است . در این
مقاله به چند مورد از عواملی که سبب دلزدگی و پریشانی جوان امروز از دین
می شود اشاره می کنیم :
- بسیاری از آدم های مذهبی ، خودشان به حرف
های خودشان عمل نمی کنند . ریاکاری و دورویی ، جهت منافع مادی بسیار دیده
می شود . در این شرایط ، کمتر جوانی قدم جای قدمِ بهترین مقتدا، امام علی
(علیه السلام) می گذارد که می گویند :
"انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال ، ببین چه چیزی می گوید ، نبین چه کسی می گوید "
- همان
طور که گفتیم تمام جوانان فطرتا خداجو هستند، اما بیشترشان مطالعه ی خاصی
نسبت به مذهب ندارند و تمام دانسته هایشان مربوط به دروس دینی مدارس و
دانشکاه هاست؛ که متاسفانه با کمبود افراد متخصص در این زمینه روبرو هستیم
. معلمان دینی ، گاه معاون مدیر و معلم حرفه و فن هم هستند ، معلمان دینی
، گاه خودشان آنقدر که باید و شاید مسلط به دین نیستند و شاید در ذهن
خودشان نیز هزاران سوال دینی باشد ؛پس چه جای مدد است از کوری که عصاکش
کور است ؟
وجود دارد ، خرافاتی است که عوام مردم آن را به نام دین و دینداری می
گذارند و زیر پا گذاشتن آن را،کاری غیر دینی تلقی می کنند . اینهاست که از
جهل والدین و مربیان برمی خیزد و با منطق جوان امروز ناسازگار است . -
عامل
دیگری که جوانان را از مذهب دور می کند این تفکر است که مذهب با تجدد در
تضاد است. " کسانى که چنین تفکرى دارند، نه تصورشان از دین صحیح است و نه
از نوخواهى و پیشرفت ، آنان مى اندیشند لازمه
دیندارى ، پشت پا زدن به هر چیزى است که رنگ نو داشته باشد و لازمـه
تـجـدد و پـیـشرفت ، روى آوردن به هر چیز نو است گرچه امرى ضد ارزش باشد .
حال آن که مـى دانـیم هیچ گاه دین ، مخصوصا دین اسلام به ما دستور نداده
که با تجدد و نوگرایى مخالف بـاشیم ، هیچ آیه و روایتى و عملکرد هیچ یک از
پیشوایان مذهبى ، چنین ادعایى را ثابت نمى کند. جامعه اى مى تواند در اوج
پیشرفت صنعتى باشد، و در هـمـان حـال هـم صددرصد، پاى بند اصول انسانى و
ارزش هاى معنوى باشد .پس هیچ گونه تضادى بین مذهب و پیشرفت واقعى نیست ."
(5)
- این روزها شبکه های ماهواره ای یا جلسات خصوصی ، که با
تبلیغاتی جوان پسند ، شبهاتی -به ظاهر عقلانی- را مطرح می کنند که ظاهرا
دین در پاسخگویی آنها ناتوان است ، مثل قارچ در حال زیاد شدن است .ولی حیف
و صد حیف که تعداد افرادی که با زبانی موثر به این شبهات پاسخ می دهند و
ذهن سرگردان جوان را به سرمنزل مقصود برسانند ، انگشت شمارند .
جوان
امروز فکر می کند اگر "دین" را به زندگی اش راه دهد ، باید با راحتی و
آسایش خداحافظی کند ، فکر می کند "دین" دست و پا گیر است و راه دلش را سد
می کند . ولی نمی داند که "دین " را خدا برای ما آورد ، تا بهتر و آزادتر
زندگی کنیم ؛ البته اگر "دین " مان ، دور از افراط و تفریط و تعصب باشد .
ادامه دارد ...
پی نوشت ها :
1- مقاله " آسیب شناسی تربیت دینی جوانان " ، دکتر محمود گلزاری ، برگرفته از مجله پگاه حوزه، شماره 15، اول تیر 1380.
2- برگرفته از کتاب "با جوانان" ، تالیف آیةالله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی
3- برگرفته از کتاب " خدمات متقابل اسلام و ایران " استاد شهید مطهری ، انتشارات صدرا
4- گوشه ای از بیانات مهم مقام معظم رهبری در جمع جوانان گیلان.
5- برگرفته از کتاب " آنچه یک جوان باید بداند " نویسنده : رضا فرهادیان
.: Weblog Themes By Pichak :.