همجنسگرایی در سوئد
در سوئد و طبق قوانین موجود همجنسگرایان،دوجنسگرایان از حقوق فردی و اجتماعی کاملا یکسان با افراد دگرجنس گرا برخوردار هستند و حتی در یک زمان مشخص در هر سال به آنها این حق هم داده می شود که رژه یا جشنواره افتخار یا همان Pride Festival را در سطح خیابانهای شهرهای مختلف سوئد برگزار کنند. در این زمان خاص که معمولا در تابستان اتفاق می افتد، همه اقلیت های جنسی با پرچم های رنگین کمان خود خیابانهای شهر را به تصرف خود در می آورند و در شهر ضمن رژه رفتن و جشن و پایکوبی به طرح مسائل اجتماعی و فرهنگی و سیاسی خود می پردازند.جمعیت زیادی هم از سایر نقاط اروپا به سوئد می آیند تا نظاره گر این جشنواره منحصر بفرد باشند.تمامی احزاب سیاسی سوئد هم در این جشنواره نماینده و غرفه دارند و تعداد زیادی از شرکتهای بزرگ سوئدی برای جلب مشتریان بیشتر هرساله حامی مالی این جشنواره بزرگ می شوند.
همجنسگرایی در سوئد از سال 1944 میلادی قانونی شد و در سال 2003 میلادی طبق قانون مصوب مجلس سوئد آنها امکان گرفتن بچه از پرورشگاه را نیز پیدا کردند.از ابتدای ماه می سال 2009 میلادی همجنسگرایان در سوئد حق قانونی ازدواج با یکدیگر را نیز پیدا کردند.
همجنسگرایی در سایر نقاط اروپا
در حال حاضر بیشتر کشورهای اروپایی در عین به رسمیت شناختن همجنسگرایی قوانین خاصی نیز برای آنها تدوین کرده و یا در حال انجام آن هستند.دول اروپایی بر این عقیده هستند که توسعه دموکراسی در هر کشور بدون احترام به حقوق همه اقلیت های جنسی و ایجاد شرایط برابر برای آنها ممکن نیست و هر جامعه ای که آن را به رسمیت بشناسد و به این حقوق احترام بیشتری بگذارد به درجه بالاتری از تحمل پذیری اجتماعی،رشد و بلوغ فرهنگی و سیاسی رسیده است.امروزه ایجاد هرگونه تبعیض اجتماعی بواسطه گرایش جنسیتی در اتحادیه اروپا "جرم" تلقی می شود و برای آن مجازات نقدی و زندان درنظر گرفته شده است.
همجنسگرایی در ایران
در بسیاری از کشورها تا همین چند دهه پیش و یا حتی امروزه در ایران خودمان و یا در کشور مسلمان مالزی هنوز این موضوع یک "جرم" محسوب می شود.در قوانین کنونی ایران، همجنسگرایی در مردان همان "لواط" معنا می شود و در صورت انجام عمل جنسی بین دو مرد، در حضور چهار شاهد عادل و یا چهار مرتبه اقرار از سوی کسانی که لواط کردهاند به این عمل در دادگاه، بنا به احکام اسلامی حکم "اعدام" برای هر دو طرف اجرا میگردد.به همجنسگرایی در زنان نیز در قوانین کنونی ایران "مساحقه" گفته می شود که بموجب ماده 124 قانون مجازات اسلامی هرگاه دو زن که با هم خویشاوندی نسبی نداشته باشند بدون ضرورت و برهنه زیر یک پوشش قرار گیرند به کمتر از صد تازیانه تعزیر میشوند. در صورت تکرار این عمل در مرتبه? سوم به هر یک صد تازیانه زده میشود و حکم "اعدام" برای هر دو طرف جرم اجرا می شود.
اما با همه اینها اگر به تاریخ نه چندان دور ایران رجوع کنیم مشاهده می کنیم که در دوران صفوی حتی مکانهایی کاملا قانونی تحت عنوان "امردخانه" برای روسپیان مرد وجود داشته است و یا در بسیاری از اشعار سعدی،جامی،ایرج میرزا و... اشعاری با مضامین همجنسگرایانه وجود داشته است.در ادبیات ایران پس از اسلام نیز از واژه "شاهدبازی" برای همجنسگرایی استفاده می شده است.با همه اینها همجنسگرایی در دروه هایی از تاریخ ایران-دوره ساسانیان و هخامنشیان- ممنوع و مجازات آن "اعدام" بود.در دوران پهلوی تلاش های مدنی متعددی برای پوشش خبری همجنسگرایی انجام شد ولی جهت ایجاد مراکز مشاوره،فرهنگ سازی و آگاهی دهی نسبت به این موضوع اقدام خاصی صورت نگرفت و این مساله همچنان بعنوان یک "تابو" در اذهان توده ی جامعه باقی ماند.
وضعیت پناهندگان ایرانی برای دریافت اقامت سوئد بواسطه همجنسگرایی
در سالهای گذشته تعداد زیادی از ایرانیان بواسطه همجنسگرایی خود موفق به دریافت پناهندگی از دولت سوئد شدند ولی در سالهای اخیر تنها همجنسگرا بودن دلیل کافی برای دریافت پناهندگی سوئد قلمداد نمی شود بلکه هر متقاضی باید ثابت نماید که بواسطه گرایش جنسی اش درصورت بازگشت به ایران جان او در خطر یا در تهدید شدید می باشد.این موضوع روند رسیدگی به پرونده پناهندگان همجنسگرا یا دوجنسگرای ایرانی را در سوئد دچار مشکل می کند.ضمن اینکه گزارش های تهیه شده توسط دولت سوئد در مورد وضعیت همجنسگرایان در ایران نشان می دهد که بسیاری از متقاضیان پناهندگی ایرانی که به دروغ همجنسگرایی را دلیل پناهنده شدن خود اعلام می دارند در صورت بازگشت به ایران می توانند آزادانه در خیابانها با یکدیگر راه بروند و بدون هیچ مشکلی به زندگی خود ادامه دهند!
در همین زمینه فیلم مستندی از وضعیت تراجنسان یا افراد Transsexual در ایران در شش قسمت ویدئویی بر روی شبکه یوتیوب قرار گرفته است که می توانید آن را در اینجا ببینید.
همجنسگرایی در سایر کشورهای آسیایی
در بسیاری از کشورهای آسیایی همجنسگرایی جرم محسوب نمی شود و عملی غیرقانونی نیست.در هندوستان تا همین چند سال پیش همجنسگرایی جرم محسوب می شد ولی از سال 2009 میلادی به بعد در قوانین دولتی هندوستان از روابط همجنسگرایانه رفع جرم شد.
علاوه بر هندوستان، کشور نپال نیز به عنوان کشوری پیشرو و نوظهور در عرصه حقوق همجنسگرایان در حال تهیه قانونی برای رسمیت بخشیدن به ازدواج همجنسگرایان و حقوق برابر برای آنهاست."اسرائیل" در خاورمیانه تنها کشوری ست که همجنسگرایی در آن قانونی ست هرچند برخی گروه های محافظه کار مذهبی در اسرائیل همچنان مخالف این آزادی ها هستند.
در "ترکیه" بعنوان یک کشور آسیایی-اروپایی همجنس گرایی از لحاظ قانونی جرم محسوب نمی شود اما برای ورود به ارتش این کشور برای این افراد منع قانونی وجود دارد.
همجنسگرایی در آمریکا
در بیشتر ایالتهای آمریکا همجنسگرایان دارای مشروعیت قانونی بوده و حتی در برخی ایالات همجنسگرایان دارای حق قانونی ازدواج با یکدیگر نیز هستند.در زمان ریاست جمهوری "جورج بوش" که فردی متعصب و مذهبی بود لایحه ای برای ممنوعیت ازدواج همجنسگرایان به مجلس سنای آمریکا ارائه شد که با رای موافق 65 عضو سنا و به رغم مخالفت 31 سناتور عضو حزب جمهوری خواه باطل شد.در دسامبر 2010 میلادی،با رای مجلس سنای ایالات متحده آمریکا حضور همجنسگرایان در نیروهای نظامی آمریکا نیز مجاز شد.
همجنسگرایی در آفریقا
در قاره آفریقا تنها در کشور "آفریقای جنوبی" ست که علاوه بر این که ازدواج همجنسگرایان در آن کشور قانونی است، همجنسگرایان حق به سرپرستی گرفتن فرزند را نیز دارند و قوانین ضد تبعیض،حامی و ضامن حقوق شهروندی آنهاست.
ازدواج همجنسگرایان و حق سرپرستی فرزند
"دانمارک" اولین کشوری بود که ازدواج همجنسگرایان را تحت عنوان اتحاد مدنی و با حقوقی پایینتر نسبت به ازدواج قانونی نمود و "هلند" نیز اولین کشوری بود که ازدواج همجنسگرایان را به صورت مذهبی و با حقوق برابر با ازدواج دگرجنسگرایان قانونی کرد.
زیر آسمان سوئد: اگر شما و بیشتر افرادی که در زمره دوستان و آشنایان شما هستند تنها و تنها به جنس مخالف خود گرایش عاطفی،روانی و جنسی دارید، شما جزو رایج ترین و معمول ترین گروه های گرایش جنسی یعنی دگرجنس گرایان هستید یعنی ارتباط مرد با زن و بالعکس. همجنسگرایان از نظر فیزیکی افرادی هستند همانند دیگران که بجای ارتباط با جنس مخالف به ارتباط عاطفی،روانی و جنسی(توجه کنید:هر سه با هم) با همجنس خود گرایش دارند.آن دسته که مرد هستند و با مرد ارتباط دارند را در اصطلاح عامیانه Gay (گِی) و آن دسته که زن هستند و با زن ارتباط دارند را در اصطلاح عامیانه Lesbian (لِزبین) می نامند. در زبان انگلیسی به افراد همجنسگرا Homo-sexual گفته می شود.توجه کنید که واژه "همجنس باز" که گونه ای تحقیرآمیز و محکوم کننده در گویش عامیانه برای اطلاق شخص همجنسگراست به معنای کسی است که تنها برای اهداف جنسی به ارتباط با همجنس خودش اقدام می کند در حالیکه به عقیده روانشناسان همجنسگرایی فرایندی است که نتیجه بر هم کنش عوامل زیستی،محیطی و ژنیتکی ست نه نتیجه انتخاب فردی در سبک گرایش جنسی خودش!
دسته ی سوم افرادی هستند که به هر دو جنس مرد و زن گرایش عاطفی،روانی و جنسی دارند که به آنها دوجنسگرایان یا افراد Bi-sexual گفته می شود.دسته چهارم افرادی هستند که هویت جنسی شان از لحاظ فرهنگی با جنسیتشان سنخیتی نداشته باشد که به آنها تراجنسان یا افراد Transsexual می گویند.این افراد کسانی هستند که جنسیتی که در روانشان حس میکنند با جنسیت جسم شان در تضاد است.در ایران این افراد تنها گروهی هستند که قانونا می توانند با انجام عمل جراحی و هورمون درمانی تغییر جنسیت دهند.دسته آخر هم افرادی هستند که از بدو تولد خصوصیات هر دوجنس را دارند (زن با آلت مردانه و مرد با آلت زنانه) و به آنها هرمافرودیت Hermaphrodite گفته می شود که نوعی اختلال جنسی قابل درمان است.
در ادامه به بررسی بیشتر این موضوع و وضعیت کنونی آن در ایران،سوئد و در سایر کشورهای دنیا می پردازیم.
موافقان با همجنس گرایی چه می گویند؟
موافقان با حمایت از حقوق اقلیت های جنسی در جوامع غربی بر این عقیده اند که امروزه هم از دیدگاه علمی و هم از دیدگاه علوم رفتار شناسی،روان شناسی و جامعه شناسی وجود اختلاف های ژنتیکی در گرایش های جنسی انسانها امری اثبات شده و بدیهی است.آنها معتقدند که البته وجود اختلاف در ژنتیک تنها به انسانها محدود نمی شود کما اینکه در برخی از حیوانات از جمله در پنگوئن ها نیز این امر وجود دارد.از طرفی آنها ادعا دارند که تاریخ جهان نشان می دهد که این مساله در گذشته ها نیز وجود داشته است ولی به دلایل مختلف که مهمترین آنها نبود آگاهی و شناخت علمی کافی از فلسفه پیدایش گرایش های جنسی و سپس باورهای دینی و مذهبی بوده است،این موضوع بصورت یک "تابو" و یا یک "گناه کبیره" جلوه داده شده است.
موافقان و حامیان اقلیت های جنسی در دنیا بر این باور هستند که تعامل خشن با این پدیده نوعی پایمال سازی حقوق شهروندی محسوب می شود در حالیکه همه آحاد جامعه باید صرفنظر از جنسیت و یا هر گونه گرایش جنسی از حقوق فردی و اجتماعی برابر برخوردار باشند.
مخالفان با همجنس گرایی چه می گویند؟
مخالفان با همجنس گرایی و هرگونه گرایش جنسی بغیر از گرایش جنسی به جنس مخالف بر این باور هستند که این یک گرایش جنسی طبیعی نیست بلکه این یک انحراف جنسی ست که با عادی انگاشتن آن زمینه برای شیوع این پدیده در سطح جامعه بیشتر فراهم می شود و در واقع به عقیده آنها این حقوق توده مردم جامعه ست که پایمال می شود نه حقوق آن اقلیت خاص.مخالفان می گویند که احترام به حقوق جامعه معادل احترام به "نوع بشر" است نه احترام به حقوق "تک تک" افراد جامعه! یعنی افرادی که اینگونه هستند بیمار هستند و باید معالجه شوند نه اینکه به حقوق تک تک آنها بعنوان حقوق نوع بشر نگاه شود و حقوق آنها در جامعه تعمیم داده شود. از دیدگاه آنها، همجنس گرایان یا دو جنس گرایان همانند افرادی که از لحاظ روانی دچار اختلال شدید شده اند و دست به قتل و تجاوز و... می زنند، از دیدگاه گرایش جنسیتی دچار انحراف شده اند و لذا جزو "استثناء" در جامعه محسوب می شوند و باید معالجه شوند و در صورتی که حتی عمل تغییر جنسیتی هم در آنها موثر واقع نشود و علاج ناپذیر باشند، باید آنها را از توده جامعه دور نگه داشت.همانند زندانیان خلافکاری که به علل مختلف شخصیتی و روانی در زندان هستند.
مخالفان مدعی هستند که در مشرق زمین اصولا نهاد "جامعه سالم" بر اساس نهاد "خانواده سالم" استوار است و ورود این افراد- از دیدگاه آنها "ناسالم"-به جامعه موجب می شود نهاد خانواده سست و ناسالم شود و در نتیجه این معضل به جامعه نیز بسط یابد.بطور کلی، از دیدگاه مخالفان این گروه از اقلیت های جنسی افراد بیماری هستند که یا باید سریعا معالجه شوند و یا در قرنطینه قرار گیرند و در صورت نافرمانی بنا به حکم شرع باید اشد مجازات در مورد آنها اجرا شود.
در مورد اینکه چرا در جوامع غربی حقوق این افراد مورد حمایت و احترام قرار می گیرد، مخالفان معتقد هستند که در جوامع غربی نیز جنبش هایی در جهت محکومیت این موضوع انجام می شود ولی بخاطر اینکه افرادی که در راس قدرت هستند خود حامی آزادی همجنسگرایی هستند، حل موضوع راه به جایی نمی برد.
علم روانشناسی چه می گوید؟
عوامل هورمونی و ژنتیک همواره در شکل گیری گرایش های جنسی غیرمتعارف نقش موثری داشته اند ولی از نظر علم روانشناسی، "فروید" و روانشناسان دیگری در شاخه? روانکاوی معتقد بودند که "تجربیات دوران کودکی" در شکلگیری گرایشهای جنسی مؤثرند. به عنوان مثال "فروید" معتقد بود که "نوجوانان همگی همجنس گرا هستند و پس از گذراندن مراحلی دارای حالات دگرجنسگرایی میشوند و آنها که همجنسگرا میمانند به علت مواجهه با یک مانع یا حادثه? بازدارنده، تکامل جنسی خود را به اتمام نرساندهاند".
او همچنین معتقد بود که بعضی افراد که این دوره? تکامل جنسی را بدون هیچ مشکلی طی کردهاند نیز همچنان در درون خود به صورت پنهان و به درجات متفاوت دارای تمایلات "همجنس خواهانه" هستند. کشفیات مدرن علمی و پزشکی تأکید بر زیست شناختی بودن عوامل همجنسگرایی و رفتارهای همجنسگرایانه در کودکی دارند و این عوامل شامل عوامل ژنتیکی و یا کسب شده در رحم مادر نیز میباشند.
نظر ادیان چیست؟
در دین یهودیت همجنسگرایی "غیرقابل قبول" و "گناه" است.در دین مسیحیت نیز همجنسگرایی "گناه" محسوب می شود اما برخی مسیحیان در این زمینه نظرات متفاوتی دارند چنانکه برخی کلیساها عقد شرعی همجنسگرایان را جاری میکنند و برخی نیز این عمل را "مطرود" میدانند. در دین اسلام همجنسگرایی از "گناهان کبیره" است و مجازات آن زندان و اعدام است.آئین بهائیت نیز این موضوع را "مردود" و آن را "تحریم" می کند
زندگیتان رنگ و بوی روزهای اولش را ندارد؛ خانهتان سوت و کور شده و گاهی فکر میکنید که اگر در همان دوره مجردیتان بودید، زندگی شادتری میداشتید
.
گاهی فکر میکنید، جایی در دل همسرتان ندارید و گاهی هم فکر میکنید، خبری از حس سالهای اول ازدواج در دلتان نیست. اما با تمامی این اوصاف زندگی مشترکتان را ادامه میدهید. ممکن است امیدوار باشید که این روزها تمام شوند و شادی به خانه مشترکتان برگردد یا ممکن است امیدتان را تمام و کمال از دست داده باشید و برای ساختن زندگیتان یکتنه پیش بروید و از شادیها گرفته تا پیشرفتهایتان را بدون همسرتان تجربه کنید. کم نیستند آدمهایی که با وجود این تصویرها هنوز زیر یک سقف زندگی میکنند و مدام از خود میپرسند، آیا کار زندگیشان تمام است یا اینکه هنوز برای قضاوت خیلی زود است. اگر شما هم مدام این سوال را از خود میپرسید بهتر است با مهمترین نشانههای یک رابطه ویران شده آشنا شوید. آیا در زندگی مشترک خودتان هم این نشانهها را میبینید؟
کاری به کار هم ندارید
این سادهترین راهی است که به شما از تمامشدن رابطهتان خبر میدهد. اگر مدتهاست که با یکدیگر ارتباط بر قرار نمیکنید، باید بدانید که زندگی مشترک شما به سراشیبی افتاده است. مهم نیست که کدام یک از شما این ارتباط را قطع کردهاید و دیگر تلاشی نمیکنید؛ هر کدامتان که باشید باید بدانید که اگر نجنبید خیلی زود همه چیز را از دست میدهید. شاید ندانید که قطع شدن جریان ارتباط شما شامل چه مواردی میشود. حرف نزدن به تنهایی به معنای قطع شدن رابطه شما نیست. اگر شما احساساتتان را با هم درمیان نمیگذارید، در مورد اتفاقاتی که روزانه برایتان میافتد با هم صحبت نمیکنید، یک عالمه چیز برای مخفی کردن از یکدیگر دارید یا اینکه وقت گذاشتن با هر کسی را به بودن با یکدیگر ترجیح میدهید، پس باید بدانید که وضع رابطهتان اصلا خوب نیست.
به همسرتان اعتماد نمیکنید
هنوز هم به هم اعتماد دارید؟ اگر برای جواب دادن به این سوال تردید دارید، نجات زندگیتان کمی دشوارتر میشود اما اگر شما واقعا دیگر نمیتوانید به او اعتماد کنید و همسرتان هم توان اعتماد کردن به شما را از دست داده، باید بدانید که خیلی چیزها را از دست دادهاید. در صورتی که فکر میکنید رابطه شما و زندگی مشترکتان یک رابطه سالم نیست، بعید است که بتوانید مدت طولانی به این زندگی ادامه دهید. کمتر کسی میتواند تمام روزهایش را با شک و انتظار برای خوشحال بودن بگذراند. یادتان نرود که زندگی شما تمام و کمال از حس شما تاثیر میپذیرد و ارتباطتان از جایی ویران میشود که احساستان منفی و مخرب بهنظر میرسد.
خواست او برایتان اهمیتی ندارد
ببینید که میتوانید از اشتباهات گذشتهتان درس بگیرید یا نه. اگر در خودتان چنین تواناییای را نمیبینید و شریک زندگیتان هم مدام همان اشتباهات گذشتهاش را تکرار میکند باید در مورد ادامه این زندگی کمی احساس خطر کنید. اینکه شما و او مدام این چرخه را تکرار کنید، اشتباهی که دیگری را آزار میدهد را انجام دهید و در واکنش به انتقاد او با صدای بلند، خود را توجیه کنید یا اینکه نسبت به انتظار او بیتفاوت باشید، میتواند یکی از نقاط اوج در رابطه شما باشد. اگر مدتهاست چنین رابطهای را تجربه میکنید، مشکلات شما در حال رشد است و وضعیت رابطهتان روزبهروز وخیمتر میشود.
اگر شما احساساتتان را با هم درمیان نمیگذارید، در مورد اتفاقاتی که روزانه برایتان میافتد با هم صحبت نمیکنید، یک عالمه چیز برای مخفی کردن از یکدیگر دارید یا اینکه وقت گذاشتن با هر کسی را به بودن با یکدیگر ترجیح میدهید، پس باید بدانید که وضع رابطهتان اصلا خوب نیست.
روزهای خوب را به یاد نمیآورید
اگر واکنش شما به رفتارهای یکدیگر همیشه خشم است، اگر مدام شما را با رفتارهایش ناامید میکند و اگر رابطهتان آنقدر آزاردهنده شده که دیگر نمیتوانید روزهای خوب، شاد و عاشقانه زندگیتان را به یاد بیاورید، زندگی مشترک شما مدتهاست که از هم پاشیده است و خبر ندارید. اگر هنوز هم شک دارید، فهرستی از لحظههای خوب زندگیتان و چیزهایی که همسرتان در خود دارد و شما را خوشحال میکند را بنویسید. در کنار این فهرست آنچه شما را آزار میدهد و اتفاقات بدی که هر روز در زندگیتان میافتد را یادداشت کنید. کدام بخش از این فهرست برایتان ارزش بیشتری دارد؟ لحظات خوب یا اتفاقات آزار دهنده. حالا میتوانید تصمیم بگیرید که همینطور به ویران کردن زندگیتان ادامه دهید یا اینکه برای نجات دادنش دست به کار شوید.
با جسم هم بیگانهاید
آیا ارتباط جسمی و زناشویی شما مدتهاست که فراموش شده است؟ دیگر حتی نشستن شما در کنار یکدیگر برایتان زیبایی ندارد و خبری هم از رابطه زناشویی در زندگی شما نیست؟ این موضوع را به هیچوجه بیاهمیت تلقی نکنید. این ماجرا از کجا شروع شده؟ از یک ناراحتی ساده که همینطور ادامه پیدا کرده و اوج گرفته است یا از یک مشکل ساده پزشکی که آن را جدی نگرفتهاید. وجود این رابطه طبیعت زندگی مشترک است و طبیعی است که از میان رفتنش هم جرقهای برای از میان رفتن احساس شما به یکدیگر باشد.
پیشرفتی در خود نمیبینید
هیچ علاقهای به پیش رفتن و تجربههای جدید ندارید؟ زندگی شما ساکن شده و هر کدامتان هر روز بیش از دیروز در این کسالت فرو میروید؟ یادتان نرود که لازمه یک زندگی موفق آدمهایی موفق است که در کنار هم تلاش میکنند. این تلاش هیچ حد و مرزی ندارد. از پیشرفت تحصیلی و ارتقای شغلی گرفته تا تلاش برای خوشحالتر و خوشبختتر کردن یکدیگر و... اگر شما فقط به یکی از این جنبهها توجه میکنید و بقیه را رها کردهاید نباید انتظار یک زندگی موفق را هم داشته باشید. شروع این تک بعدی بودن، شروع ویران شدن رابطه شماست.
انتظار دارید آدم دیگری شود
آیا هر روز منتظر دیدن تغییراتی در همسرتان هستید که سالهاست اتفاق نیفتادهاند؟ آیا شخصیت و رفتار او پر از نکتههایی است که دوستشان ندارید و آرزو دارید که بتوانید تغییرشان دهید. چارهای جز ناامید کردنتان نداریم. بهتر است به این انتظار پایان دهید و باور کنید که این تغییرات هرگز اتفاق نمیافتند و اگر هم بیفتند همیشگی نخواهند بود. اشتباه شما از همان روز اول شروع شده بود. همان زمانی که با او ازدواج کردید به این امید که کم کم تغییرش دهید و از او کسی بسازید که همیشه آرزو داشتهاید. برخی اشتباهات قابل جبران نیستند. اگر نمیتوانید انتظارات خودتان را تغییر دهید باور داشته باشید که شوهرتان هم تغییری نخواهد کرد، پس به این امید کاذب پایان دهید.
همسرتان فراموشتان کرده
آیا همسرتان فراموشتان کرده و غرق زندگی درونی و اجتماعی خودش است؟ آیا تمام کارهایی که در سالهای اول زندگی برای شادکردنتان میکرده را کنار گذاشته؟ تاریخ تولد و سالگرد ازدواجتان را فراموش میکند و برخلاف سالهای قبل هیچ علاقهای به خریدن هدیه برایتان ندارد؟ این موضوعات نشاندهنده این است که او آنقدر مشغلههای مهمتر در ذهنش دارد که جایی برای شما در آن نمیماند. البته بهتر است زود قضاوت نکنید. اگر این فراموش کاریها 2 یا 3 بار اتفاق افتاده است میتواند طبیعی باشد اما اگر این موضوع به شیوه زندگی همسرتان تبدیل شده و دیگر به خاطر از دست دادن این اتفاقات ناراحت هم نمیشود، پس ارتباط شما میتواند از نظر عاطفی قطع شده باشد
.: Weblog Themes By Pichak :.